دهمین نور حجت یزدان
شیعه امشب ز داغ تو گریان
سامره گشته غرق ماتم وحزن
حسن از سوز غم شده نالان
آه و واویلا آه و واویلا واویلا(3)
ای که عالم همیشه مهمانت
سامره گشته بیت الاحزانت
ای گل گلشن ولاهادی
رسیده ازستم به لب جانت
آه و واویلا آه و واویلا
دشمن از کینه داده برتو عذاب
ها دی دین کجا و بزم شراب
بمیرم بر تو و غریبی تو
زهر کینه کرده وجودت آب
آه و واویلا آه و واویلا
زد شرر زهر کین به پیکر تو
در کنارت نبوده خواهر تو
ندیده روی نیزه ها سرتو
نزدندتازیانه دختر تو
آه و واویلا آه و واویلا
ندیدی کربلا و کوفه و شام
نشنیدی زخمزبان، دشنام
بر سر و روی اهل بیت حسین
میزدند سنگ کینه از لب بام
آه و واویلا آه و واویلا
مردم شام سنگ محک زده اند
به زخم زینبش نمک زده اند
مدخل شهر تا گوشه ویران
بچه ها رازکین کتک زده اند
آه و واویلا آه و واویلا
بوده عالم برای تو زندان
نبردند کودک تودر ویران
پیش چشمان کودکان شما
نزدند بر لبت چوب خزران
آه و واویلا آه و واویلا
از ستم در کرببلا هادی
زدند آتش به خیمه ها هادی
پیش چشمان عمه ات زینب
سر جدت به نیزه هاهادی
آه و واویلا آه و واویلا
- چهارشنبه
- 15
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 11:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه