• سه شنبه 15 آبان 03


اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(پسر از جای خود برخاست، «بسم اللهِ مَجْراها ... »)

2744
3

پسر از جای خود برخاست، «بسم اللهِ مَجْراها ... »

و با او پر کشید آرام چشمی رو به رویاها

زمین یک بوسه‌ ایمان شد در آیات قدم‌هایش

و وحی آمد که:  اِنّ الارضْ، لَهُ اِنّا خَلَقْناها

 

هوای گونه‌اش میراث گندمگونی از بطحا

نگاهش برقی از یاسین، لبانش طرحی از طاها

دل لیلا بهاری داشت، باران خیز و توفانی

غزال بی‌قراری داشت، سرگردان صحراها

«و سبحان الذی اَسرا [ الی الوادِ البلا ] ... لَیلاً  »

منزّه باد! آن جامی که مجنون خورد و ... لیلاها -

به دست آیینه‌ی حسرت، برایش شَروه‌ها ‌خواندند

برایش: «رود، رود...»، اما پسر دل زد به دریاها

گذشت از برکه‌ی ماندن، ولی با باله‌ای زخمی

رها شد ماهی قرمز، رها در جوی فرداها

و می‌بوسید در توفان، لبش را مرد کشتیبان

و کشتی روی خون می‌رفت، «بسم اللهِ مَجْراها ...»

شاعر:قاسم صرافان

 

 

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران