من در همین شروع غزل، مات ماندهام
حیران سرگذشت نفسهات ماندهام
خیمه، حریق، همهمه، شمشیر، دست، سر
مبهوت در هجوم اشارات ماندهام
«هَل مِن...» چه بر صحیفۀ سیپاره رفته است؟
در گردباد چرخش آیات ماندهام
من هایهای زخم تو را ضجّه میزنم
مجروح آن ترنّم «هیهات…» ماندهام...
باید شهید بود و تو را خونچکان سرود
شرمندهام، اسیر عبارات ماندهام
- سه شنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 12:23
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قربان ولیئی
ارسال دیدگاه