• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر ترکی ضربت و شهادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام -(سحر زموج شفق کرد آفتاب طلوع )

562

سحر زموج شفق کرد آفتاب طلوع 

فلک به سجده درافتاد پیش او به خضوع 

یکی پرند درخشید همچو صاعقه ای 

خطی کشید به فرق مفاد لفظ خشوع 

شکست قد رسای نماز از این خط و ، شد 

طنین `فُزتُ ” در اقطار آسمان مسموع 

فتاد لرزه به رکن شرایع و احکام 

گریست چشم قیام و قعود و ذکر و رکوع 

سری که غبطه افلاک بود از رفعت 

ز سجده گه نتوانست شد دگر مرفوع 

سری و تیغی و کینی و مظهر دینی 

نه در مقابله حایل نه در میانه منوع 

صریع ماند به محراب ، آنکه در همه عمر 

به حال سجده نمودی به دیده ها مصروع 

به سینه آنکه ینابیع علم و حکمت داشت 

فتاد در دل امواج خونِ چون ینبوع 

به خون طپید شهی کز وفور رافت او 

کسی نه رنج ظما دید ، نی مشقت جوع 

درید پرده موهوم ضربتی ، آنگاه 

به اصل خویشتن آن اصل حق نمود رجوع 

سروش غیب زبانک `تهدّمت والله” 

حدیث قتل علی را به کون داد شیوع 

چشید لذت فیض لقای یار ، کسی 

که داشت نفس خود از هر لذیذه ای ممنوع 

به سر رسید جفای سقیفه و شورا 

زمان درک رسول و بتول گشت شروع 

سپهر سفله نگه کن که طود حلم و وقار 

زپا فکند به میل یکی جهول و هلوع 

مگر که تکیه گهی ظلم را شود پیدا 

زدستگاه قضا دست عدل شد مخلوع 

علی که واضع میزان عدل مطلق بود 

چو کشته شد زمیان رفت واضع و موضوع 

ز ضربتی ستمی شد عیان که پنداری 

که هر چه تیغ به عالم به هم شده مجموع 

خراب کرد ستم پیشه ای بنای اصول 

خضاب کرد زخون ضربتی جمال فروع 

زقلب نصّ شریعت ، نمود منطق کفر 

به قتل حجت حق نسخ آیت مشروع 

عجب که خفت به خون شمس آسمان ولا 

نکرد شرمی و باز آفتاب کرد طلوع 

به خیر و شر به ولای علی تمسک جوی 

مشو به خیر منوع و به وقت شر ّ جزوع 

ز فیض لطف لسان اللَّه است و بس « #عابد» 

اگر تراوش طبع تو بر فتد مطبوع 

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 9:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران