حتی قلم ز شرح چنین غصه قاصر است
قبر امام تولیتش دست کافر است
حین قدم زدن به امامت سلام کن
کمتر بایست!
زائر این خاک عابر است
ما شیعه ی حلاوت یک قال صادقیم
نَقل حدیث اوست که نُقل منابر است
شیخ الائمه، عالم آل محمد اوست
یعنی یمی که یک نم از آن، علم جابر است
فرموده حضرتش که "نوحوا علی الحسین"
بانی گریه اوست اگر روضه دایر است
در شیوه ی جسارت ابن ربیع ها
نسل علی و فاطمه بودن مؤثر است
آتش، طناب، کوچه و مأمور بد دهن
دشمن چه در شکنجه ی معصوم ماهر است
بانوی پا به ماه ندارد به خانه اش
حداقل از این جهت آسوده خاطر است
هرجا دری یا جگری سوخت شک نکن
آتش بیار شهر مدینه مقصّر است...
- پنج شنبه
- 6
- تیر
- 1398
- ساعت
- 16:37
- نوشته شده توسط
- مرضیه نعیم امینی
- شاعر:
-
مرضیه نعیم امینی
ارسال دیدگاه