بند اول
تو گودال،اونیکه افتاده عمومه
طاقتم،دیگه به سر رسیده عمه
باشمشیر،عده ای میزنن عمورو
ناله هاش،امونم و بریده عمه
میبینم که جنجاله دور و برش
میبینم که زخمی شده پیکرش
بمیرم واسه بمیرم واسه مادرش
دستمو عمه جون رها کن که باید رها شه
جای سر عمو باید هر دو دستم جــدا شه
جانم عمـو جانم عمـو
بند دوم
مجهز،شده برای تو یه لشکر
نداری،حتی سپر برات بمیرم
به قصد،پیکرت اومده یه شمشیر
دستمو،مقابلش سپر میگیرم
نگاهت عمو واسه من قوته
تو آغوش تو جون دادن راحته
صدام میزنه بابام این خودش آیته
کبوتری شکسته بالم عمو کن حلالـــــم
رسیده لحظه ی وصالم عمو کن حلالم
جانم عمـو جانم عمـو
۱۳۹۸/۴/۱۳
- شنبه
- 15
- تیر
- 1398
- ساعت
- 10:25
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه