در سایهٔ لوای تویا ثامن الحجج
دل گشته مبتلای تو یا ثامن الحجج
.
درروزگار عاطفه و شهربی دلی
افتاده ام بپای تو یاثامن الحجج
.
مسند نشین دولت عشقم دراین جهان
ازلطف و از عطای تو یا ثامن الحجج
.
امشب عنایتی بمن خسته دل نما
تاجان کنم فدای تو یا ثامن الحجج
.
ناقابلم نظر فکن ای پادشاه حسن
قابل شود گدای تو یاثامن الحجج
.
حاتم که خوان بذل و کرامت گشوده است
کی میرسد بپای تو یاثامن الحجج
.
دعبل کجا بحشمت و جاهی رسدمگر
ازحرمت رداعی تو یا ثامن الحجج
.
دیدم شبی که آینه درعین سادگی
بنشسته درسرای تو یاثامن الحجج
.
اشک ذلال عاطفه میریزد و مدام
میگوید از وفای تو یا ثامن الحجج
.
لطفی نما که خادم سلطان کربلا
دل بسته برسخای تو یاثامن الحجج
.
ای آفتاب روشن ظلمت سرای من
دست من و قبای تو یا ثامن الحجج
.
تاانتهای عمرخود آری دراین جهان
دل می تپد برای تو یا ثامن الحجج
.
برمن کرم نمودی و لطف و تفقدی
گفتم من ازصفای تویا ثامن الحجج
.
دربارگاه عاطفه دیدم قصایدی
درمدحت و ثنای تو یاثامن الحجج
.
باگوش جان شنیدم عجایب حکایتی
وقتی زآشنای تو یاثامن الحجج
.
گفتم که برخدای خلایق نظرکنم
ازصحن و سرسرای تویا ثامن الحجج
.
دیدم که این پدیده مخقق نمیشود
جزباخیال و رای تو یاثامن الحجج
.
گفتم که برعقیدت خود چاره ای کنم
درسایه لوای تو یا ثامن الحجج
.
یاکه مشان اهل نظرمشکبو کنم
ازعطر جانفزای تو یا ثامن الحجج
.
آمد ندا که شعر مراثی رقم کنم
همواره دررثای تو یاثامن الحجج
.
همت کنم چواهل تظرگریه سردهم
درمجلس عزای تو یا ثامن الحجج
.
داد ازغروب مهرفروزان شهرطوس
دردا زماجرای تو یا ثامن الحجج
.
فریاد ازآن شرارت و ظلمی که آسمان
پرگشته از نوای تو یا ثامن الحجج
.
حیدر ملول و غمزده خون گریه میکند
ازسوزناله های تو یاثامن الحجج
.
آه ازدمی که مادرپهلو شکسته ات
می نالد از برای تو یاثامن الحجج
.
بیماردرد عشقم ودرمانده ای طبیب
محتاج یک دوای تویا ثامن الحجج
.
گرذره ای نظر فکنی روز واپسین
بخشد مرا خدلی تو یا ثامن الحجج
.
هرجا مراکه (مژدهٔ) وصلی رسدبحق
دل میکند هوای تو یا ثامن الحجج
- چهارشنبه
- 26
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مژده اردبیلی
ارسال دیدگاه