دارد دلم به سینه الم یا ابالحسن
از هجر تو نموده ورم یا ابالحسن
.
پرسیدم از دلم که چرا گشته ای حزین
غوغا نمود و گفت حرم یا اباالحسن
.
مشتاق خاک بوسی آن صحن گشته ام
لطفی نما ز روی کرم یاابالحسن
.
هرگز بهشت را نکند آرزو دلم
در طوس اگر زنم دو قدم یاابالحسن
.
هر روسیه که دیده به دربار تو گشود
رویش سفید گشت به دم یاابالحسن
.
دعوت نما اگر چه گنهکار و مجرمم
شاید کشد مرین همه غم یاابالحسن
.
آن شب که « صادقی » به دل آه رضا کشید
با اشک شد به نزد قلم یا ابالحسن
.
دردفترش نوشت که این کلب اهل بیت
خواهی دهد چگونه قسم یا ابالحسن
.
- چهارشنبه
- 26
- تیر
- 1398
- ساعت
- 13:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمدرضا صادقی
ارسال دیدگاه