هوسم بود حج بیت الله
قسمتم شد حریم شاه طوس
نرسیدم به ساحل دریا
آمدم در میان اقیانوس
شرط توحید حب این آقاست
وحده لا اله الا هو
دست مارا رها نخواهد کرد
آنکه گردیده ضامن آهو
رسم آقای مهربان این است
میهمان را بغل کند آرام
پر کند کاسه های سائل را
جلوی در ؛همینکه گفت : ؛سلام
السلام ای رئوف تر ز همه
باز راهم به خانه ات افتاد
از جدا بودن از تو خسته شدم
عوضم کن تورا به جان جواد
تاکه گفتم مسافرِ حرمم
چِقَدَر دل شکست یاد شما
کوله باری سلام آوردم
همه گفتند التماس دعا
پای مارا نَبُر زخانه خویش
خوش؛ دل ما به رفت و آمد هاست
بااجازه ز صحن شاه نجف
گنبدت شاه کُلّ گنبدهاست
حرف گنبد شد و شکست دلم
از مدینه کسی خبر دارد؟
آه از غربت ِمام حسن
فاطمه اینهمه پسر دارد
یا امام رضا
تو که از حال ما خبر داری
کوهی از غصه و غمیم همه
ای علمدار ِ روضه های حسین
نگران ِ مُحرمیم همه
به اسیری ِّ زینب کبری
گره از کار ِ نوکرت وا کن
در سحرهای ماه ذیقعده
اربعین مرا تو امضا کن
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:8
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه