یکدم بدیدنم بابا رضا بیا
بیا ببین که من افتاده ام ز پا
خون جگر شد حاصلم ای بابا
شد همسر من قاتلم ای بابا
واویلتا واویلتا واويلا
همراه قاتلم،کنیزا اومدن
زخم زبان به من،در حجره میزدن
در پشت در،تا صف زدن بابا جان
به اشک چشمم کف زدن بابا جان
واویلتا واویلتا واويلا
بابا،جوان تو ،چون گل فسرده است
اما به سینه ام لگد نخورده است
خاکی اگر چه صورتم شد اما
کسی نکوبیده به رویم با پا
واویلتا واویلتا واويلا
******
شائق
- شنبه
- 5
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 21:27
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه