غزل شهادت حضرت جواد الائمه(ع)
در غمت گفته هزارست، غريب بن غريب!
دیده از اشک تو تارست، غريب بن غريب!
در شبِ سرد فراقت همه عالم گریند
چون كه پايانِ بهارست، غريب بن غريب!
جگرت سوخته از زهرِ جفا معلوم است
كه چنين حالِ تو زارست، غريب بن غريب!
زهرِ دشمن که بهانه ست همه می دانند
قاتلت کینه ی یارست، غريب بن غريب!
چشم خونبارِ رضا، چشم به راهِ پسر است
آخرِ صبر و قرارست، غريب بن غريب!
پدرت بود غريب و تو غریبِ پدری
غربتت ارثِ تبارست، غريب بن غريب!
فاطمه مادرتان از همه مظلوم تر ست
چون که بی قبر و مزارست، غریب بن غریب!
- چهارشنبه
- 9
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 18:3
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه