◾در منقبت امام باقر(ع)
◾تنهایادگار وشاهد کربلا
من و مرام تو ای باقرالعلوم نبی
لبم به جام تو ای باقرالعلوم نبی
من و کلام تو ای باقرالعلوم نبی
منم غلام تو ای باقرالعلوم نبی
توبرشهادت دوران خفتهام محکی
تو وارثهمهیکربلای شصتویکی
چگونه مدح تو گویم زبان من لال است
هنوز میوهی طبعم به مدح تو کال است
به تو رسیدن این شعر ناقص آمال است
حروفهای دو عالم به مدحتت دال است
دراینمیان همهعالم بهحرف آمده است
بهاذن توست که آدم بهحرف آمدهاست
علومازتوشروعشدکهاین سرآغازاست
کلام و شیوه تو در زمانه اعجاز است
کبوتر دل من در حرم به پرواز است
درِ سرای کریمانه شما باز است
سخن بگو که بگویند محمد آمده است
دوباره از دل این کوه احمد آمده است
علومرا توشکافندهای تبسمکن
میان قومخموشی بیا تکلم کن
تمام خاکبلاخیز را تو گندمکن
یمعلوم نبی هستی و تلاتم کن
نشانهها ز نبوت بدوش داریتو
ولیزجهلبشرلبخموشداریتو
تو شاهد حرم و قتلگاه و علقمهای
تو آه نیمه شبی و تو روحزمزمهای
تودستگیرچوجدت توضامنهمهای
شفیع روز قیامت ز بعد فاطمهای
مرا ز زمره گریهکنان حسابم کن
مرا غلام ابالفضلیت خطابم کن
- سه شنبه
- 15
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 21:3
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه