• جمعه 2 آذر 03

 محسن صرامی

یاحضرت ابالفضل علیه السلام -(السلام و عليك يا ساقي)

514

السلام و عليك يا ساقي
السلام و عليك يا عطشان
بوسه ها بر دودست تو زده ام
مانده ام بين لشگري حيران

طاقت پا شدن ندارم من
اين تن قطعه قطعه جان من است
درد من را كسي نمي فهمد
داغ تو بي گمان كمر شكن است

از دم خيمه تا كنار تنت 
با خودم اشك و آه آوردم
پاشو از جا برادرم عشقم
به تو اينجا پناه آوردم

چه به روز سر تو آوردند
سر نمانده براي سردارم
پر شد از نيزه ها تمام تنت
پيكرت را چگونه بردارم

كودكان تشنه ي نگاه تواند
كسي آب از عمو نميخواهد
تو خداي وفائي و احساس
فضل تو گفتگو نميخواهد

خاك و خون را گرفتم از چشمت
تا ببيني به رخ ندارم رنگ
بخدا تكيه گاه من هستي
عرصه بي تو شود برايم تنگ

مادرم آمده به بالينت
اينچنين دم گرفته مادرجان
السلام و عليك يا ساقي
السلام و عليك يا عطشان...

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 9:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران