کربلا دانشگه آزادی و مهد صفاست
کربلا آرامگاه پور پاک مرتضاست
.
کربلا در متن خود هیهات من الذّله است
بذل جان هرگل در آن صحرا نمودی لله است
.
کربلا عشق است وشور است و،شعف ممزوج آن
کربلا مدفن گَهِ معشوق حیّ لا مکان
.
کربلا را وصف کردن بر نیاید از کسی
وصف آن ممکن نباشد از منِ همچون خَسی
.
کربلا خود مشهد بند دل پیغمبر است
از الست آن مقصد دلبند پاک حیدر است
.
خاک پاکش زان سبب گردیده اسباب شفا
چون،گل ریحان زهرا داده آنجا را صفا
.
گر نصیبت شد زیارت جان زهرا هوش باش
نغمه ی ماتم بگوش آید سرا پا گوش باش
.
تشنه لب عطشان در آن صحرا حسین ابن علی
مرقد شش گوشه اش از عرش یزدان منجلی
.
خفته در پائین پا رعنا جوان اطهرش
اشبه ختم النبی مه چهره زیبا اکبرش
.
روی سینه اصغر شش ماهه همچون لاله ای
خون پاکش زینت عرش خدا چون هاله ای
.
اندر آن سو بر علمدار رشیدش مرقدی
شارعی از آن حرم تا این حریم سرمدی
.
حضرت باب الحوایج آن اباالفضل رشید
آنکه عالم درگهش را خاک بوسند و مرید
.
عالمی مات از چنین مخلوق پاک و بی ریاست
خالقش خود عاشق این صُنع پر لطف و صفاست
.
در بیابان بلا ، یوم بلا ، یوم نشور
از چه باشد اینهمه آرامش و عشق و سُرور
.
عشق و عرفان مکتبی اینگونه بر پا کرده است
زان سبب مهرش به قلب انس و جان جا کرده است
.
ما خلق مبهوت از شور و قیام کربلاست
هر چه ما داریم الان از نظام کربلاست
.
کربلا بی زینب اندر کربلا جا مانده بود
گر نبودی زینبش این قافله وا مانده بود
.
خطبه هایش مکتب ایثار را پاینده کرد
نهضت سرخ دیار نینوا را زنده کرد
.
کس ندید اندر جهان چون زینب و همچون حسین
هم حسین بر زینبُ زینب حسین را نور عین
.
لیک حسین در کربلا و زینبش اندر دمشق
این جدایی هم بُود آثاری از ایثار عشق
.
(جائد) اندر نمک زار حسین پاکی بجوی
دامن مولا بگیر و درد پنهانت بگوی
.
جان زهرا ای صنم دست من و دامان تو
این منِ عاصی و این درد من و درمان تو
.
- سه شنبه
- 30
- مهر
- 1398
- ساعت
- 16:20
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
کربلایی فخرالدین اسکندری
ارسال دیدگاه