ی گل باغ ولایت چون علی شمس هدایت
بر تمام خلق عالم لطف وجودت بینهایت
فاطمه جان فاطمه جان(۲)
گشته ام مهمان زهرا شامل احسان زهرا
ازطفولیت شدم من ریزه خوار خوان زهرا
فاطمه جان فاطمه جان
گربه گلزارتو خارم کس به غیر از تو ندارم
بهر دیدار مدینه بی قرارم بی قرارم
فاطمه جان فاطمه جان
دعوتم کردی و من هم آمدم سوی تو زهرا
کن دعا تاکه بگیرم عطر تو بوی تو زهرا
فاطمه جان فاطمه جان
ایکه هستی تکیه گاهم آمدم بر تو پناهم
حقه حیدر حق زینب از کرم بنما نگاهم
فاطمه جان فاطمه جان
من که با بشکسته بالی آمدم با دست خالی
کن دعا تاکه بگیرم بوی تو من الموالی
فاطمه جان فاطمه جان
دختر طاهاتویی تو همسر مولا تویی تو
شکرلله فاطمه جان کعبه ی دلها توئی
تو فاطمه جان فاطمه جان
نانجیبان در مدینه دست حیدرراببستند
پشت درازظلم وکینه پهلوی زهرا شکستند
فاطمه جان فاطمه جان
درکنارزینبینت زخم تومولا نمک خورد
ایگل باغ مدینه همسرت زهراکتک خورد
فاطمه جان فاطمه جان
خونجگریار توحیدر شد پرستار تو حیدر
بعدچندی فاطمه جان شد عزادارتوحیدر
فاطمه جان فاطمه جان
- پنج شنبه
- 7
- آذر
- 1398
- ساعت
- 15:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه