من میروم غمگین و خسته
با پهلوی از کین شکسته
ای داروی درددو عالم
نظر نماحیدربه حالم
از مرحمت نما حلالم
مرو مرو فاطمه جانم(۳)
بنگر تو چشمان ترم را
دیگر مسوزان جگرم را
ای که تویی آرام جانم
آرامش روح و روانم
شرر زند داغت به جانم
مرو مرو فاطمه جانم
عالم فدای غصه هایت
زهرا بمیرد از برایت
غسلم بده مرا شبانه
پیکر من ببر ز خانه
اما غریب و مخفیانه
مرو مرو فاطمه جانم
زهرا مرو تنها شوم من
همسنگر غمها شوم من
از عشق تو آکنده هستم
از روی تو شرمنده هستم
تو میروی من زنده هستم
مرو مرو فاطمه جانم
بنگر که من در شور و شینم
جان تو و جان حسینم
ای همسر غربت نشینم
درلحظه ی آخر غمینم
گشتم فدا غمت نبینم
مرو مرو فاطمه جانم
ترکمنکن جانان حیدر
بی تو بود پایان حیدر
ای که تویی تنها گل من
با گریه ات ای حاصل من
آتش مزن توبر دل من
مرو مرو فاطمه جانم
ای رهبر خانه نشینم
با جان خود حامی دینم
حیدر تویی همه وجودم
مهرت عجین با تار و پودم
رهتوشه ام روی کبودم
مرو مرو فاطمه جانم
من که امیرالمومنینم
مرو که بی یار و معینم
ای که تویی یار و حبیبم
بر درد و غم هایم طبیبم
مرو که بی تو من غریبم
مرو مرو فاطمه جانم
- جمعه
- 13
- دی
- 1398
- ساعت
- 12:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه