بزم ماتم به هرکجا برپاست
در مدینه زسوز غم غوغاست
شده خم قامت علی از غم
چون عزادار فاطمه مولاست
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
فاطمه جان رفتی تو از دستم
بیقرار توو غمت هستم
گل حیدر با دیده ی گریان
کنار پیکر تو بنشستم
آه و واویلا آه و واویلا
زچه گشتی ز زندگی خسته
می روی با پهلوی بشکسته
ای صفابخش خانه ی حیدر
در کنار تو علی بنشسته
آه و واویلا آه و واویلا
روز من گشته در غم تو شب
جان من در غمت بودبرلب
دختر تو نالد و میگرید
سوزم و گریم از غم زینب
آه و واویلا آه و واویلا
ریزد اشکم ز دیده چون دریا
بهر داغ تو ای گل طاها
وقت غسل و کفن نمودن تو
ذکر حیدر شده مدد زهرا
آه و واویلا آه و واویلا
ای صفابخش خانهام زهرا
تویی شمع کاشانه ام زهرا
زین سبب قامت علی خم شد
که روی تو ز خانه ام زهرا
آه و واویلا آه و واویلا
بدنت را غسل و کفن کردم
غسلت از زیر پیرهن کردم
تا کفن شد پیکر پاک تو
گریه بازینب و حسن کردم
آه و واویلا آه وواویلا
سینه ام از غم توگشته چاک
ناله ام از زمین رود افلاک
ای گل پرپرازستم زهرا
من چگونه روی تو ریزم خاک
آه و واویلا آه و واویلا
- پنج شنبه
- 3
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 14:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه