کوبم در سرای جواد الائمه را
تا بشنوم صدای جواد الائمه را
سر بر نگیرم از در دولتسرای او
بس دیده ام سخای جواد الائمه را
دلداده ام به زاده آزاده رضا
دارم به سر هوای جواد الائمه را
تا زنده ام به دولت حب علی و آل
دارم به لب ثنای جواد الائمه را
بی اعتنا به سلطنت هر دو عالمم
هستم گدا گدای جواد الائمه را
بر تاج و تخت جمله شاهان نمی دهم
خاک در سرای جواد الائمه را
نشناسمی بجود و سخا این چنین بنام
از ما سوا سوای جواد الائمه را
حاشا اگر به قیمت هستی دهم ز کف
سرمایه ولای جواد الائمه را
نشناخت آن کسی که مقام ولایتش
نشناخته خدای جواد الائمه را
ماه رجب که کرده مصفا جهان حسن
دارد بخود صفای جواد الائمه را
گاه طلوع صبح دهم زین مه آفتاب
بوسیده خاک پای جواد الائمه را
گلرو فلق هماره بود از دمی که دید
سیمای دلربای جواد الائمه را
روزیکه نیست غیر عمل دستگیر خلق
دل بسته ام عطای جواد الائمه را
دارم امید اینکه ز اخلاص بندگی
حاصل کنم رضای جواد الائمه را
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1391
- ساعت
- 7:6
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه