خدایا خسته از بار گناهم
شدم دعوت به تو یارب پناهم
در این ماه خدایی،ماه رحمت
به حق فاطمه بنما نگاهم
شده جرم و خطایم کوله بارم
خدای من گنه گردیده کارم
الاای مهربان مهربانان
به لطف وجود تو امیدوارم
خداوندا تویی یار و حبیبم ب
ه درد من تویی تنها طبیبم
شدم خسته ز بار معصیت ها
ز تو شرمنده هستم بی شکیبم
منم یارب همان عبد گنهکار
که دارم من خطا و جرم بسیار
در این شبهای رحمت از کرامت
نگاهی کن بر این عبد گرفتار
خدای من زتو شرمنده ام من
زتو شرمنده ام تا زنده ام من
خجالت میکشم از کرده ی خویش
سر خود را به زیر افکنده ام من
الهی یا الهی یا الهی
به درگاهت رسیده رو سیاهی
شب رحمت خدای مهربانم
به عبدرو سیاهت کن نگاهی
دوباره شامل احسان شدم من
کنار سفره ات مهمان شدم من
گرفتار گنه بودم همه عمر
نگاهم کردی و درمان شدم من
- پنج شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 10:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه