یا مجیر و مستغاث و مستعان 
یا مدبّر لا یموت و لا مکان 
. 
ایزد بخشنده و منان توئی 
ذات سرمد خالق سبحان توئی 
. 
ماسوا سرگشته و حیران توست 
ما خلق فرمانبر فرمان توست 
. 
ملک هستی را تو هستی پادشاه 
جز تو ما را نیست در عالم پناه 
. 
غیر تو هر چیز در حال فناست 
دل سپردن بر فنا عین خطاست 
. 
من ضعیفم تو توانا و قدیر 
ای توانا لطف کن دستم بگیر 
. 
در ضمیرم نور خود را برفروز 
تا شب تارم شود روشن چو روز 
. 
بینشی ده تا ببینم خویش را 
چیره گردم نفس کافر کیش را 
. 
آنچنان کن که به هر لیل و نهار 
با تو باشد قلب پر سوز « فگار » 
                    
                    
                
                - سه شنبه
- 16
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 11:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
- 
                            مرحوم یوسف مهدیون

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه