• پنج شنبه 1 آذر 03

 محسن راحت حق

مدح حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( یا ابوفاضل که گفتم..بال و پر آمد وسط..)

585


یا ابوفاضل که گفتم..بال و پر آمد وسط..
بهرِ گفتن از کمالاتت..هنر آمد وسط...

در فضایی که همه مبهوت هستند ای کریم
دل خودش را زد به دریا و جگر آمد وسط 

مانده بودم تا که تشبیهی بگویم آشنا..
در همین اثنا..شباهت از پدر آمد وسط 

کامِ من پُر از عسل شد تا گفتم نامِ تو..
دوّمین بار آمدم گویم.. شکرآمد وسط 

ماهِ رویت را بنازم ای جمالت قبله گاه..
در مقامِ صورتت دیدم قمر آمد وسط..

مردِ رزمی و نداری یک نفر مانند خود..
واردِ میدان شدی اصلاً خطر آمد وسط 

بازوانِ تو یداللّه است در هر بُرهه ای..
تیغ در کف آمدی گویا شرر آمد وسط 

تارومارِ کوفیان کاری ندارد بهرِ تو..
هیبتت دیدند و چندین محتضر آمد وسط 

امرِ مولایت رسید و جنگ را تعطیل کرد..
مشگِ خالی و شرابِ چشمِ تر آمد وسط 

ساقی لب تشنگان!آبی فراهم شد ولی..
یک عمود آهنین و یک تبر آمد وسط 

وقتِ افتادن ز مرکب..فاطمه لبیک گفت
از دهانِ مادری لفظِ پسر آمد وسط 

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران