• پنج شنبه 4 دی 04

 عبدالحسین شفیع پور

گفته می‌آید از آنجایی که هستی پا گرفت

566

گفته می‌آید از آنجایی که هستی پا گرفت
از بنایی که شکافش رخصت از مولا گرفت

آری می‌آید و می‌بینی چگونه این جهان
زشتی‌اش پایان گرفت و صورتی زیبا گرفت

ذوالفقارش صیقلی رزمش همانند علی
ریشه آنکس زند کز دختری بابا گرفت

عدل و دادی می‌کند میزان نفس گیرد از او
او نفس گیرد از آن نفسی که جان از ما گرفت

دین حق برپاکند، هر فاسدی کوبد زمین
و همانی که دروغین در لباسی جا گرفت

علم و دانش را فراوان، لکن او رسوا کند
آن وزیری را که ناحق دانشش امضا گرفت

از وجودش رحمت و نعمت فراوان می‌چکد
یکصدا گوید جهانی کار ما بالا گرفت

منتظر می‌مانم و جانم به جانش بسته است 
این محبت را گمانم قطره از دریا گرفت

سروده: عبدالحسین شفیع پور

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین شفیع پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران