تضمین از استاد کلامی زنجانی
(می رود و فوج غم همسفر زینب است)
آتش دلهای ما، از شرر زینب است
جانب کرب وبلا میرودازشهرشام
ازغم و محنت ولی، خم،کمر زینب است
بسته ی زنجیرنیست، لیک مگو پیرنیست
سوخته در نار کین، بال و پر زینب است
باده ی غم نوش شد، خلیفه خاموش شد
شام سیه پوش شد، این هنر زینب است
به کربلا میرود، غرق عزا میرود
داغ رقیه بلی، در جگر زینب است
سائل باب کرم،سایه نشین حرم
حافظ پرچم بمان، این اثر زینب است
"ناعم"آزاده ام، بی کس وافتاده ام
این دل غمدیده ام، در به در زینب است
- سه شنبه
- 19
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 22:38
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمدرضا محمدی (ناعم)
ارسال دیدگاه