ما شیعه ایم و مهر علی آبروی ماست
آیینه ایم و جلوه ی او نقش روی ماست
شکر خدا که گرم هیاهوی حیدریم
شکر خدا که ذکر علی گفتگوی ماست
در پای درس مکتب او پا گرفته ایم
لبریز باده ی ازلی اش سبوی ماست
با او طهارت نسبی کسب کرده ایم
یعنی که خاک درگهش آب وضوی ماست!
سوگند می خوریم که ما با علی خوشیم
شکر خدا که قبله ی رویش به سوی ماست
ما شیعه ایم و در همه عالم زبانزدیم
حلقه به گوش عالِم آل محمدیم
آقا قسم به تو ز غم آزاد می شوم
وقتی دخیل پنجره فولاد می شوم
شیرین ترین دقایق عمرم دمی است که
در بیستون عشق تو فرهاد می شوم
احساس می کنم ز دو عالم بریده ام
وقتی مقیم صحن گهر شاد می شوم
با تو خرابه ی دل من قصر می شود
با گنج مهربانی ات آباد می شوم
آهو شدم که ضامن من هم شوی رضا!
ورنه اسیر پنجه ی صیّاد می شوم
هر ضامنی که ضامن آهو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا،او نمی شود
تو هشتمین ستاره ای از بی بدیل ها
یعنی تویی ز ایل و تبار اصیل ها
از بس کرامت تو به عالم زبانزد است
عیسی رسیده تا که بندد دخیل ها!
هرگز کسی ز درگه تو ناامید نیست
لطفت هماره ضامن ابن السَّبیل ها
یک جرعه آب خوردن از آن کاسه ی طلا
خوشتر بُوَد ز طعم خوش سلسبیل ها!
در انتظار مهر رئوفانه ی توأم
وقتی که می رسند نوای رحیل ها
در انتظار دیدن رویت سه جا منم
یعنی دخیل رشته ی حبّ شما منم
سوی تو آمدیم که درمانمان کنی
با یک نگاه بی سر و سامانمان کنی
یا ایّها الرئوف!امید همه به توست
داریم امید این که مسلمانمان کنی
یک گوشه ی نگاه تو مس را طلا کند
بر ما کمی بتاب که سلمانمان کنی
ما رعیتیم و ریزه خور سفره ی شما
خوشحال می شویم که مهمانمان کنی
امشب تو را به جان جوادت دهم قسم
تا راهی حریم خراسانمان کنی
احساس می کنم که حریم تو کربلاست
هر کس که زائر تو شود زائر خداست
شاعر : محمد فردوسی
- چهارشنبه
- 6
- دی
- 1391
- ساعت
- 17:50
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
محمد فردوسی
ارسال دیدگاه