خسته شده دیگه نداره نایی
از حنجره اش نمیرسه صدایی
زیر لباش آروم آروم میخونه
پهلوم شکسته مادرم کجایی؟
میون هلهله ها، صدای غربتش رو، هیچ کی جواب نمیده
با زور نیزه ها شد، تن پر از جراحت، روی خاکا کشیده
(حسین)
تو رو خدا حسینمو عذاب ندید
تو رو خدا بهش یه ذره آب بدید
تو رو خدا برای نفس نفس زدن
مهلت بدید
حسین حسین حسین حسین جان
----
داره نسیم بوی تو رو میاره
دور و برت لشکر نیزه داره
خیلی شلوغه قتلگاه ، الهی
رو سینه ی تو کسی پا نذاره
با هر چی دستشونه، به جون تو می افتن، اصلاً حیا ندارن
میخوان برا غنیمت، از تن پر جراحت، پیرهن رو در بیارن
(حسین)
تو رو خدا با پا به صورتش نزن
تو رو خدا جلوی مادرش نزن
تو رو خدا این ضربه ی آخری و
به حنجرش نزن
حسین حسین حسین حسین جان
- شنبه
- 23
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 11:5
- نوشته شده توسط
- وحید ولوی
- شاعر:
-
وحید ولوی
ارسال دیدگاه