ورود در ضیافت الهی
ماه مبارک رمضان
با گریز روضهی عطش اباعبدالله(ع)
در منای دوست از لطفت اگر قربانیم
ماه شعبان رفت و من آمادهی مهمانیم
من طمع کردم به رحمانیتت که آمدم
ورنه من کی لایق این رحمت نورانیم
شرمساری بیش در پیش نگاهت نیستم
تو بزرگیکردهای اینسان مرا میخوانیم
میزبانا میهمان خواندی و من بازآمدم
نیست باور بر من از اینکه مرا میرانیم
کن مبدل بر ثواب هرچه خطایی داشتم
جان شاه کربلا که روضهاش را بانیم
یاحسین گفتم گناهم شد مبدل بر ثواب
بعداز آن درطورجان مشغول گلافشانیم
با مناجات و دعا سوی تو تا رو کردهام
تو پذیرفتی و گفتی بندهی قرآنیم....
حال وقت روضهخوانی درصیام عاشقیست
روضه میخوام برایت با لب عطشانیم
آمده با مشک سقای حرم پیش حسین
گوید ای آقا ببین این دیدهی بارانیم
گریههای اصغرت آتش به جانم میزند
آب میخواهد زمن آقا مگر سقا...نیم؟
گفتهام من با سکینه آب آرم در حرم
از چه رو با گریهات من را چنین سوزانیم
آمده از علقمه ارباب با قدی کمان
گفتزینبجانببین اینحالت طوفانیم
بعد عباسم دگر بی یار و یاور گشتهام
اشک میبارم ولی با دیدهی پنهانیم
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
در منای دوست از لطفت اگر قربانیم
ماه شعبان رفت و من آمادهی مهمانیم
من طمع کردم به رحمانیتت که آمدم
ورنه من کی لایق این رحمت نورانیم
شرمساری بیش در پیش نگاهت نیستم
تو بزرگیکردهای اینسان مرا میخوانیم
میزبانا میهمان خواندی و من بازآمدم
نیست باور بر من از اینکه مرا میرانیم
کن مبدل بر ثواب هرچه خطایی داشتم
جان شاه کربلا که روضهاش را بانیم
یاحسین گفتم گناهم شد مبدل بر ثواب
بعداز آن درطورجان مشغول گلافشانیم
با مناجات و دعا سوی تو تا رو کردهام
تو پذیرفتی و گفتی بندهی قرآنیم....
حال وقت روضهخوانی درصیام عاشقیست
روضه میخوام برایت با لب عطشانیم
آمده با مشک سقای حرم پیش حسین
گوید ای آقا ببین این دیدهی بارانیم
گریههای اصغرت آتش به جانم میزند
آب میخواهد زمن آقا مگر سقا...نیم؟
گفتهام من با سکینه آب آرم در حرم
از چه رو با گریهات من را چنین سوزانیم
آمده از علقمه ارباب با قدی کمان
گفتزینبجانببین اینحالت طوفانیم
بعد عباسم دگر بی یار و یاور گشتهام
اشک میبارم ولی با دیدهی پنهانیم
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- دوشنبه
- 15
- فروردین
- 1401
- ساعت
- 3:49
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه