• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

شهادت عبدالله بن الحسن(ع) -( صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین)

467



صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین
هیچ تاب زنده ماندن را ندارم بعد از این

 رفت یک یک از برم، حتی گل شش ماهه ات
شد پس از اکبر، عمو عباس هم نقش زمین 

قاسمم رفت و نمانده یادگاری از حسن
جز من و دست و سرم، یابن امیرالمومنین 

تا کجا بینم غریبی تو را در کارزار
طاقت ماندن ندارم تا تو هستی بی معین

 آه ای عمه، ببین شمشیرها را گرد او
زود خود را میرسانم بر عموی نازنین 

هیچ شمشیری نگردد مانع جنگیدنم
نیزه ای، منعم نسازد، یا کمانی در کمین 

هیچ نیرویی به گرد پای من، نتوان رسید
میرسانم خویش را تا مقتل سلطان دین
**
آی فرزند زنا، داری عمویم میگشی؟!
میکشی تیغ رذالت، بر امام المسلمين؟! 

تا که من هستم به دستم می‌شوم او را سپر
چون عمو عباس دستم را دهم در راه دین

 ای فدای غربتت این جان ناقابل، عمو
دستم افتاد و ندارم با کی از خون جبین

 بهترین جای جهان شد قتلگاهم، ای دریغ
کیست چون من در تمسک بر تو ای حبل المتین 

در دل دریای خون، بوسه به دستت میزنم
تا کنون قومی ندیده، دستبوسی اینچنین

 شد ز تیر حرمله، جسمم به جسمت دوخته
خون من با خون تو آمیخت، تا خلد برین

 یازده سال است بابایی برایم کرده ای
حق فرزندی ادا کردم، وفایم را ببین 

آمده بابا به دیدارم که تحسینم کند
شد شهادتنامه اَم امضاء در این سرزمین

 تا که یا اماه گفتم، مادرم زهرا رسید
الوداع ای عمه جان، روحم به کوثر شد قرین 

من نبینم بر تنت رخت اسیری بهتر است
بعد از این گویا، حجابت می‌شود با آستین! 

میروی منزل به منزل، باز میگردی ولی وعده دیدار ما، اینجاست روز اربعین

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران