• پنج شنبه 9 فروردین 03


عبدلَله(ع) است و دارد، با بندگی قراری

303

عبدلَله(ع) است و دارد، با بندگی قراری
تا اینکه جا نمانَد، از خیمه شد فراری

با جرأت و شتابان، بی واهمه میاید
میزد به قلب دشمن، بی صبر و بردباری

عشق عمو کشانده او را به بزم مقتل
دور از عمو همیشه، میکرد بیقراری

عشق حسین(ع)بود و دردانهٔ حسن(ع) بود
زینب(س) میان خیمه، مشغولِ سوگواری

سرنیزه ای سریعاً، آمد به پیشوازش
مهمانِ قتلگاه است، آمد برای یاری

میشد سپر برایِ جانِ عمو حسینش(ع)
دشمن از این شجاعت، شد غرقِ بدبیاری

نامردِ بی شرافت، از هر طرف می آمد
افتاد زیر نیزه، این طفلِ یادگاری

ناجور خورد شمشیر، افتاد بر تنِ خاک
دستش قلم شد ای وای، مادر مگر نداری؟!

در ازدحام گودال از حنجرش نفس رفت
با چکمه های شمر(لع) و، با ضربه های کاری!

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران