• پنج شنبه 1 آذر 03

 موسی  علیمرادی

حضرت زینب(س)کوفه -( از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای )

461



از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای 
حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای 

پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست 
کافی است بزم سوختگان را شراره ای 

سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام 
در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای
 
دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر 
در دست زینب است گریبان پاره ای
 
یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من... 
گشتم به هر دیار حسین دوباره ای
 
چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد 
از بحر بر کنار نگردد کناره ای

با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت 
جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای

پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست
آیینه بی خبر نشود از نظاره ای

جایش به روی صورت من درد می گرفت 
 میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای

بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان
جز آستین پاره نداریم چاره ای

  • پنج شنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران