• شنبه 3 آذر 03


مصائب شام -( شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود)

239


شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود
در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود

مـاه  ِتـابان  ِ سـر تو  ، بـر فـراز  ِ نـیزه هـا
راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود

ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را
باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود

خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟
جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود

از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا
دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود

قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان
روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود

مشعل  ِ خشم  ِ یهودی زاده های  ِ "قِیْنُقاع"
شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود

من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا
در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود

جارچی با  نعره هایش ، در میان کوچه ها
کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود

آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام 
اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود

کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق 
بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود

اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را
در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود

مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین
مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین

  • شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 9:46
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران