بند اول
بابا،تو بخند حتی اگه حال رقیه خیلی گریه داره
بابا،تویی ماه آسمون و زخمای روی تنم ستاره
بابا،می بینی که باتو حرف می زنم اما دیگه با اشاره
روزی روی پاهات/میشستم و الان
با سرت روی پاهام نشستی
وقت گلایه نیست/باید ببینمت
ولی خب چرا چشاتو بستی
دیگه از این به بعد،دنبالت میام،هرجا می ری
بابا فقط،تنهــام نزار
دیگه از این به بعد ،واسه ی خودم،قرآن بخون
ای قاری،نیزه سوار
بابا،من الذی ایتمنی
بند دوم
بابا،من با این شامیا قهرم و برا خودت شیرین زبونم
بابا،تا صدا میزدمت بزرگتراشون ندادن امونم
بالا،تو بگو چیزی هنوز مونده که من ندونم
چشمای هرزشون/چشماتو دور دیدن
حرف بد میزدن و جسارت
بیچاره خواهرت/تنش شده کبود
تازیون خورد به جا رقیهات
منی که نیلوفر،روشونه ی سقا بودم،حالا ببین
پر پر شدم
شبیه مادر بزرگم را میرم،یاس کبود،زخمی تر از
مادر شدم
- یکشنبه
- 6
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 10:51
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
مجید مختاری
ارسال دیدگاه