امشب از لطف قادر ذوالمن
شهر مکه شده چنان گلشن
از قدوم علی امیرعرب
یا پیمبر چشم شما روشن
علی مولا علی علی حیدر٣
از کرامات خاص ذات خدا
شده روشن دیده ی اهل ولا
علی همراه فاطمه مامش
آمد امشب ز سوی بیت خدا
علی مولا علی علی حیدر٣
میزند مادرش بر او لبخند
بوسه بر دارد از رخ فرزند
تا که آمد برون زکعبه، داد
بر پیمبر آن کودک دلبند
علی مولا علی علی حیدر٣
نگهی بر ماه رسالت کرد
روی دستش قرآن تلاوت کرد
مرتضی از شب ولادت خویش
با کرامات خود قیامت کرد
علی مولا علی علی حیدر٣
روح جود و کرامتی حیدر
از کرامت قیامتی حیدر
از ازل تا به روز حشر مولا
باب حاجات امتی حیدر
علی مولا علی علی حیدر٣
من که در محفل تو بنشستم
بگیر آقا ز مرحمت دستم
تا نفس بر لبم بود گویم
اهل عالم من حیدری هستم
علی مولا علی علی حیدر٣
مهر تو در سرشت من مولا
نجف تو بهشت من مولا
با ولای تو حیدر کرار
شد عجین سرنوشت من مولا
علی مولا علی علی حیدر٣
گر به گلزار تو چنان خارم
دو جهان من فقط تو را دارم
امشب از لطف و مرحمت مولا
کن نگاهی بر این دل زارم
علی مولا علی علی حیدر٣
- چهارشنبه
- 12
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 12:9
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه