کجاس برادر اینجا
منو اووردی که یه دم بی تابم
ابری انگاری شب مهتابم
چند وقته چیزایی دیدم تو خوابم
دل نگرونم ای وای
انگاری دیگه خواب من تعبیره
داداش حسین من زدستم میره
دلم از این همه هواهو سیره
بوی غریب این خاک
داره داداش عذابم میده
فصل جدایی انگاری رسیده
یکی منو باچشمای بد دیده
بیا بریم از اینجا
تموم پیکرت لگد مال میشه
میدونم روزی تو گودال میشه
یه روزی خواهر تو بی حال میشه
دلشوره دارم دیگه
برای عباس و علی اکبر
برای حقلوم علی اصغر
دیگه شدم پریشون و مضطر
بگو چکار میشه کرد
به این زمین قدم های من وا شد
یه دنیا غصه توی سینم جاشد
راه مصیبتم مهیا شد
داداش حسین (ع)
- چهارشنبه
- 15
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 18:13
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه