قرارمون نبود بي من بري
زوده با آخرين كفن بري
واي؛ ميچكه خون ز لبهات
چرا داداش برا من داره دلشوره چشمات
هر چي كه ميدوني به خواهر بگو بگو بگو بگو
طاقتش و دارم برادر بگو بگو بگو بگو
غريبونه نرو، قرار من!
داداش حسن بمون كنار من
واي؛ وقتي هستي برادر
انگاري توي خونه هنوز هست بوي مادر
بيشتر از هر كسي تو داري حسن حسن حسن حسن
از ياس نيلي يادگاري حسن حسن حسن حسن
برا تو دلبر بي آشنا
يه روز خوش نبود تو كوچه ها
واي؛ كوه صبر مدينه
صد و ده غصه داري به خدا روي سينه
از همه كس بلا كشيدي داداش داداش داداش داداش
از كسي تو وفا نديدي داداش داداش داداش داداش
شاعر : احسان جاودان
- جمعه
- 22
- دی
- 1391
- ساعت
- 16:42
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه