از زبان اباعبدالله ع:
خجالتم نده علی اصغر
توخیمه ها منتظره مادر
برات یه جرعه آب طلب کردم
سه شعبه اومد و شدی پرپر
به مادر تو قوله آب
دادم ولی شدم شرمنده
داره میخنده حرمله
ولی منم ز غم آکنده
یاده تلظی کردنت
دله باباتو از جا کنده
برای داغ تو خدا
دلداری میده به دلم
سره به پوست آویزونه
تو داره میشه قاتلم
آرزو داشتم که کنم
رخت دومادی به تنت
اما بمیرم که شده
قنداقه ی تو کفنت
لالا علی لالا علی ...8
#بند_دوم
(از زبان رباب س بعد از به نیزه شدن سرها
به علت جانسوز بودن این روضه این زاویه دید انتخاب شد برای این بند)
رشیدی و هم قده سقایی
حالا دیگه تو بینه مردایی
سره تو هم به روی نی رفتو
حالا تو هم کناره بابایی 2
فدای او نگات بشم
آهسته برو مهلا مهلا
ببین که مسته نیزه دار
یوقت نیفتی از اون بالا
صدای تو تو گوشمه
مدام میگم لالایی لالا
سرت به روی نیزه و...
سره بابات رو به روته
الهی مادر بمیره
که سره نی تو گلوته
نیزه داراری بی حیا
رحم ندارن به دله من
جلو چشام نرخ میزارن
به روی راس گله من
لالا علی لالا علی
- شنبه
- 22
- مهر
- 1402
- ساعت
- 23:27
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه