حالا که اینجا آمدیم از راه طولانی
امشب پناهی باش بر دلهای طوفانی
در این گلستان، خار هم یک جا به کار آید
مثل سگی که میشود وقف نگهبانی
وقت سفر باید سبکتر کرد بارم را
پس هر چه غیر از دوست در دل هست، ارزانی
در قعر چاهیم و اسیر ظُلمتِ نفسیم
ای کاش روشن میشد این دلهای ظُلمانی
با آن گناهان سخت غافل بودهایم از تو
اما تو راضی میشوی از ما به آسانی (۱)
صد بار توبه کردهایم و باز میبخشی
اینجا همیشه سود دارد این پشیمانی
گرچه لباس معصیت پوشیدهایم اما
امشب ببر همراه خود ما را به مهمانی (۲)
نام علی ما را از آتش دور خواهد کرد
با حب او معنا گرفته این مسلمانی
بچه در آغوش پدر آرام میگیرد
پس جانِ مولا یک نجف ما را ببر، آنی
عمری دوای درد بی درمانِ ما گریهست
راه علاج ماست تنها «گریهدرمانی»
این اشکهای روضه ما را آبرو داده
اِی خوش بهحال آنکه چشمش هست بارانی
با یاحسینِ ما مسیرِ راه آسان شد
مِهرش فضیلت داشت بر این مُهر پیشانی (۳)
پشت ضریحش حبس در زندان دنیاییم
ای کاش در وا میشد امشب روی زندانی
یک جرعه آبش؟ نه! عذابش داد در گودال
عالَم به قربان لب آن تشنه قربانی...
در بین صحرا زیر و رو کردند جسمش را
پس زیر و رو خواهد شد هر کس برد اسمش را
بالحسین الهی العفو...
#محمد_زوار
__
(۱) إِلٰهِى لَمْ يَكُنْ لِى حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلّا فِى وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِى لَِمحَبَّتِكَ/ خدایا! من غافل بودم و هیچ توفیق حرکت نداشتم مگر آنگاه که تو مرا بیدار کردی/ مناجات شعبانیه
(۲) الٰهِى أَلْبَسَتْنِى الْخَطایا ثَوْبَ مَذَلَّتِى ، وَجَلَّلَنِى التَّباعُدُ مِنْکَ لِباسَ مَسْکَنَتِى/ خدايا! گناهان بر من لباس خوارى پوشانده، و دورى از تو جامه درماندگى بر تنم پيچيده/ مناجات التائبین
(۳) بنده خیال میکنم فضیلت بکاء بر سیدالشهدا علیهالسلام بالاتر از نماز شب باشد؛ زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست، بلکه کالقلبی است، ولی حزن و اندوه و بکاء، عمل قلبی است، بهحدی که بکاء و دمعه (اشک چشم) از علائم قبولی نماز وتر است.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۱۶
- دوشنبه
- 24
- مهر
- 1402
- ساعت
- 20:24
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد زوار
ارسال دیدگاه