◾زمزمه....
◾روضهی فاطمیه
دنبال حیدر من میدویدم
در بینکوچه آهی کشیدم
قنفذ مرا زد با تازیانه
زانلطمههابود کانجاخمیدم
یا فاطمه یا ام ابیها
مظلومه زهرا مظلوم زهرا(۲)
من را بهکوچه از کین کشیدند
برگ و برم را از شاخه چیدند
آیات کوثر هستم به قرآن
بس ناسزا در کوچه شنیدم
با تازیانه دستم شکسته
فضه کنارم دیدم نشسته
باهرنفس جان دادم به کوچه
چون رشتههای صبرم گسسته
بیت ولا سوخت زهرا جدا سوخت
زینب جدا و مولا جدا سوخت
غلطیده در خون ششماههی من
کوثر جدا و طاها جدا سوخت
یک سوحسینم با مجتبی سوخت
یاسین قرآن با انما سوخت
دیدم میان کرببلا هم
طفل صغیری در خیمهها سوخت
در بین خیمه سقا جدا سوخت
اکبر جدا و لیلا جدا سوخت
ششماهه اصغر همراه مادر
در گاهواره چه بیصدا سوخت
حنجرجداسوخت خنجرجداسوخت
خواهر جدا و مادر جدا سوخت
در بین مقتل دیدم حسینم
باکام عطشان بی سر جدا سوخت
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- یکشنبه
- 20
- آبان
- 1403
- ساعت
- 19:43
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه