چاوشی خوانی کربلا

مرتب سازی براساس
 سیدبشیر حسینی میانجی

پیشواز زائران کربلا -(اى زائران كرب و بلا من فدايتان) * سیدبشیر حسینی میانجی

1816
8

پیشواز زائران کربلا -(اى زائران كرب و بلا من فدايتان) اى زائران كرب و بلا! من فدايتان
مقبول حق زيارت كرب و بلايتان

وى حاجيان كعبه ی غم! حجّتان قبول
مشكور باد آن همه سعى و صفايتان

شكرِ خدا كنيد كه ششگوشه قبر را
روزى نمود خالق رازق برايتان

عمرى چو نى ز دورى آن شاه نينوا
با اشك و آه و ناله عجين شد نوايتان

در اين جهان نصيب شما شد زيارتش
شامل شود شفاعتش اندر جزايتان

هم بوسم از دو دست شما محض عشق يار
هم توتياى ديده كنم خاک پايتان

صحبت كنيد از حرم و تلّ و قتلگاه
جانم فداى صحبت عقده گشايتان

صحبت كنيد از نجف و گنبدِ طلا
اى يارتان هميشه شهِ لافتايتان!

صحبت ز كاظمين كنيد و ز كوفه هم
قربان قلب پُر غم و درد آشنايتان

صحبت كنيد بر من از آن «سُرَّ مَنْ رَآه»
لاسيّما ز مهدى آل عبايتان

شعر «بشير» گشته معطّر به عطر عشق
تقديم می کند به حضور ولايتان

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مرتضی محمودپور

شب زیارتی اباعبدالله(عشق شد بی سروسامان اباعبدالله ) * مرتضی محمودپور

874
3

شب زیارتی اباعبدالله(عشق شد بی سروسامان اباعبدالله ) ◾شب زیارتی
◾کربلای معلی
◾اباعبدالله الحسین(ع)

عشق شد بی سروسامان اباعبدالله
همه عالم شده قربان اباعبدالله

روضه خوان زینب مظلومه شده در گودال
همه هستی شده گریان اباعبدالله

مادرش گردحرم سینه زنان میگوید
به فدای لب عطشان اباعبدالله

نیزه زد تا که به پهلوی عزیز زهرا
همه ذرات پریشان اباعبدالله

بالگد شمر تنش را به چه روزی انداخت
که به لب آمده است جان اباعبدالله

سینه سنگین شده،ازعرش خدا پای بکش
ز جنان آمده جانان اباعبدالله

خنجر کُند مکش زیر گلویش ملعون
رحم کن بر دل طفلان اباعبدالله

نام زیبای حسین رمز کریمانه عشق
تاحسن جان شده سلطان اباعبدالله

گرحسینی شدم ازلطف حسنجان حسین
چون حسن،جان علی، جان اباعبدالله

  • پنج شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مناجات -( من که از روزِ ازل دل به نگاهت بستم هر شبِ جمعه شد از دور به یادت هستم) * هستی محرابی

718

مناجات -( من که از روزِ ازل دل به نگاهت بستم هر شبِ جمعه شد از دور به یادت هستم) #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب_بیکفن

من که از روزِ ازل دل به نگاهت بستم
هر شبِ جمعه شد از دور به یادت هستم

تو که می دانی از این قصه ی دیوانگی ام
گر نبودی تـو من از عـشق چه میـدانستم

کاش می شد بشود قسمتِ من کنجِ حرم
من که از عطرِ ضریحِ تو دمادم مستم

عمرِ من طی شد و آه... فرصتِ دیدار نشد
ترسم این دوریِ تو کار دهد بر دستم

خود که آگاهی و دانی تو ز احوالِ دلم
که چه حد من به تو وُ نوکریت دلبستم

خواب دیدم به سر آمد غمِ دوری ز حرم
اربعین آمد و بر قافله ات پیوستم

تو همان حاجتِ این قلبِ پُر احساسِ منی
آمدم در حرَمت کنجِ ضریح بنشستم

شرحِ دردی ست فراقِ من و بین‌الحرمین
من همان زائرِ بی بال و پَر و دلخستم

قتلگاهی ست دلم هر شبِ جمعه ای کاش_
از همین جا به ضریحت برسانی دستم

خواستم روضه بخوانم که قبولم بکنی
گر چه من عهدِ شما را ز گنه بشکستم

هرچه‌هستم،بد،اگرخوب به‌ تو من منصوبم
به نگاهِ کرَمت پیشِ همه محبوبم!

(انتشار اشعارم بدون درج نام مورد رضایت این حقیر نمی‌باشد)

#حسرت_کربلا_دلتنگی_حرم_روضه
#پنجشنبه_۱_اردیبهشت_۱۴۰۱
#هستی_محرابی

  • پنج شنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 18:12
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

كربلا كعبه جان است خدا مى ‏داند *

8009
21

كربلا كعبه جان است خدا مى ‏داند كربلا كعبه جان است خدا مى ‏داند
قبله هر دو جهان است خدا مى ‏داند
گه كه در كعبه یكى سنگ بهشتى است ولى
كربلا رشك جنان است خدا مى‏ داند
هر كه را میل بهشت است به خلوتگه دل
سوى آن كوى روان است خدا مى‏داند
در طواف حرم قدس اباعبداللّه
مرغ دل اشك فشان است خدا مى‏ داند
بى قرار از غم آن مرقدشش گوشه او
دل بى تاب و توان است خدا مى‏داند
مُهرِ مهرش به دل و سینه تبدار بُود
مِهرِ او حصن امان است خدا مى‏ داند
روز محشر چو نكو بنگرى از داغ حسین
روى هر سینه نشان است خدا مى ‏داند
زیر بار غم جانسوز شهیدان خدا
پشت افلاك كمان است خدا مى ‏داند
شاعر:رضا فلاح

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عتبات عالیات(کــــــوفه خون است ز هجران جگرم ) *

3664
2

شعر عتبات عالیات(کــــــوفه خون است ز هجران جگرم ) کــــــوفه خون است ز هجران جگرم
می روم دیدن محــــــسن پسرم
کـــــــــــوفه سخت است برای مردی
همسرش را بـــــــــزند نامردی
پیش من کــوفه تــــــو از داغ مـــــگو
سخــــــــنی از در و دیوار مگو
کوفه باز شد دست من امروز چه سود
یک نفر یاور در آن کوچه نبود
کــــــــــــوفه دانـــــی که علی تنها بود
همدم و مـــــــونس او شبها بود
نــــخـــــلهایت هــــــــــمه همراز علی
نـــــیمه شب هــــــم نفی آه علی
کـــــــــــوفه ای محـــــرم شبهای علی
بعـــد از ایـن نشنوی آوای علی

  • پنج شنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر کربلا -( خون چرا از دوری خاکت نبارم کربلا! ) * قاسم صرافان

5800
8

شعر کربلا -( خون چرا از دوری خاکت نبارم کربلا! ) خون چرا از دوری خاکت نبارم کربلا!
مانده ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا!
گفته اند از آسمان ها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بی قرارم کربلا!
روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظه ها را می شمارم کربلا!
دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا!
خاک ما گِل کرده اند از روز اول با فرات
زاده ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا!
بی قرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا!
من کبوتر نیستم-حالا بماند چیستم-
هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا!
با ملائک روضه می گیریم بگذارند اگر
ذره ای از تربتت را در مزارم کربلا
عاقبت خاک گِل کوزه گران،

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

شعر وصف کربلا -( هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد ) * سید حمید رضا برقعی

6443
7

شعر وصف کربلا -( هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد ) هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.

شاعر : سید حمید رضا برقعی

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وصف کربلا -( کربلا این سرزمین پر بلا ) * حمیدرضا نوری

7520
8

شعر وصف کربلا -( کربلا این سرزمین پر بلا ) کربلا این سرزمین پر بلا
گشته مهمان خانه ی خونِ خدا
عشقبازی میکند با شور وشِین
عاشق است او...عاشقِ مولا حسین
روز و شب سرمست از عطر بهشت
عشق حق در جای جایش ...خشت خشت
در مسیرش عاشقان سَر داده اند
مال و فرزند و برادر داده اند
دیدنش شد آرزویم هر دمی
میبَرَد با عشق از دل هر غمی
دستِ من همچون علمدارِ حسین
مانده دور از چشمِ تب دارِ حسین

شاعر : حمیدرضا نوری

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر کربلا -( آمدم دفتر دل پیش شما باز کنم ) *

5577
12

شعر کربلا -( آمدم دفتر دل پیش شما باز کنم ) آمدم دفتر دل پیش شما باز کنم
آمدم پر بکشم طوف حرم ساز کنم
آمدم گریه کنم، ناله زنم، بر گویم
آمدم روضه ی چشمان تو از سر گویم
آمدم عرض کنم مشک فدای دو لبت
آمدم گریه کنم با نگهی بر علمت
آمدم تا بنویسم به خدا ماه توئی
آمدم داد زنم غیرت الله توئی
آمدم بوسه زنم گرد و غبار حرمت
آمدم رزق خورم از سر خوان کرمت
آمدم زیر لوای تو شهنشاه جلی
آمدم در حرم امن ابوالفضل علی

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

کربلا -(باز اومد شبِ جمعه تو دلم آشوبه!) * هستی محرابی

1042
1

کربلا -(باز اومد شبِ جمعه تو دلم آشوبه!) #شب_جمعه_حسرت_کربلا

باز اومد شبِ جمعه تو دلم آشوبه
خودم اینجا دل من در حرمِ محبوبه
منو این سینه ی یعقوب خدایا چه کنم
این چه دردیست که هر لحظه منو سرکوبه

یه صدایی میرسه از توی نهرِ علقمه
گویی شِکوه میکنه عباس پیشِ فاطمه(س)
کاشکی این غربتِ حزنِ او به جایی برسه
تپشِ موجِ مصیبته که در تلاطمه

نذرِ آب میکنه سقا برسه تا خیمه گاه
که سبوش و نشکونن رقیه مونده چشمِ راه
تمومِ اهلِ حرم دستِ توسل میزنن
همرهِ عمه ی سادات به صد ناله و آه

عمو جون باغِ گلم همه شده رنگِ خزون
جای آب می خوره اصغر تاولِ زخمِ زبون
ما رو کشته گریه ی خواهش و التماسِ او
سکینه میگه عمو تو زودتر آب و برسون!

#پنجشنبه_22_آذر_97
#هستی_

  • پنج شنبه
  • 22
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:29
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

شعر درحرم امام حسین (ع) همراه با زواران -(در حریم پاکت کرده ای دعوتم ) * ناشناس ؟؟؟

502
1

شعر درحرم امام حسین (ع) همراه با زواران -(در حریم پاکت           کرده ای دعوتم ) در حریم پاکت کرده ای دعوتم
با نگاهت مولا صاحب عزتم
یا اباعبدالله۴

سفرم را مولا کرده ای تو امضا
با دعای زهرا آمدم کربلا
یا اباعبدالله۴

بار دیگر مولا شامل احسانم
یا حسین زهرا بر شما مهمانم
یا اباعبدالله۴

آشنایت هستم من نیم بیگانه
بر طواف کویت گشته ام پروانه
یا اباعبدالله۴

دیده ی گریان من آمدم سوی تو
کن دعا یا مولا بگیرم بوی تو
یا اباعبدالله۴

درحرم محزونم من به تو مدیونم
دعوتم کردی تو از شما ممنونم
یا اباعبدالله۴

محرم هر رازم با تو شد آغازم
در تمام عمرم من به تو مینازم
یا اباعبدالله۴

این بود احساسم بر تو من حساسم
یا حسین از لطفت زائر عباسم
یا ابا عبدالله ۴

در کنار صحنت بادل سوزانم
ای عزیز زهرا بهر تو گریانم
یا اباعبدالله۴

در همین جا دیدند بر زمین افتادی
بین گودال خون تشنه لب جان دادی
یا ابا عبدالله ۴

لحظه های آخر جان تو بر لب بود
در کنار مقتل خون جگر زینب بود
یا اباعبدالله۴

  • شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 09:17
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

چشمه چشمه می جوشد خون اطهرت اینج *

7495
10

چشمه چشمه می جوشد خون اطهرت اینج چشمه چشمه می جوشد خون اطهرت اینجا
کور می کند شب را زخم خنجرت اینجا
چشمه چشمه می جوشد از دلِ زمین هر شب
خون اصغرت آن جا، خون اکبرت اینجا
می‏رسد به گوشم گرم بانگ خطبه‏ای پرشور
خطبه‏‏ای که بعد از تو خوانده خواهرت اینجا
از فرات می‏جوشد موج و می‏زند بوسه
بر کرانه ی خشکِ حلق و حنجرت اینجا
در فضا عجب حزنی موج می زند امشب
شیهه می کشد اسبی روی پیکرت اینجا
این فرشته­ی وحی است وحی تازه آیا چیست؟!
روی نیزه می خواند آیه­ای سرت این جا
کیست این که ناآرام در خرابه می گرید؟
موج می­زند در خون، چشم دخترت این­جا
کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟
غصب می‏شود از نو سهم مادرت اینجا
یک نهال بارآور غَرس می‏شود در خاک
قط

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شب جمعه کنار شش گوشه *

6519
12

شب جمعه کنار شش گوشه شب جمعه کنار شش گوشه
دل من حالت عجیبی داشت
می شنیدم صدای قلبم را
چشم من حس بی شکیبی داشت
حرمش از ملائکه پر بود
انبیا در طواف شش گوشه
و ثواب هزار حج را داشت
به خدا هر طواف شش گوشه
شب جمعه ضریح اطهر او
غرق نور حضور فاطمه بود
به خودم آمدم و فهمیدم
بر لبم این نوا و زمزمه بود:
«شب های جمعه فاطمه ، با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا ، گردد به دور خیمه ها
گوید حسین من چه شد ، نور دو عین من چه شد ... »
شاعر:یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سامرا(اين شهر سامره است و يا عرش کبرياست) *

18208
11

شعر سامرا(اين شهر سامره است و يا عرش کبرياست) اين شهر سامره است و يا عرش کبرياست
يا کعبه ي مقدس دلهاي انبياست
شهري که مطلع دو مه است و دو آفتاب
کز نورشان به چشم دل اهل دل ضياست
اينجا مزار حضرت هادي و عسکري است
اينجا حريم پاک دو محبوب کبرياست
اينجاست قبر حضرت هادي وليّ حق
ابن الرضا علي، خلف پاک مرتضاست
حاجت از او بخواه که باب الحوائج است
درمان از او بگير که خاک درش شفاست
قبر امام عسکري از جان و دل ببوس
زيرا که قبلگاه دل و کعبه ي ولاست
مولاي خلق والد مهدي منتظر
شمس الولا، امام اُمم، حجت خداست
اينجا مزار عمه ي صاحب زمان بود
آن اختري که دختر والشمسُ و الضحاست
آن بانويي که مَحرم سرّ ولايت است
نامش حکيمه فخر زنان شمسه ي حياست
اينجا مزار نرجس پا

  • دوشنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عتبات عالیات(مسجد کـــــوفه، تـــــــو در روز جزا شاهد باش) *

19358
57

شعر عتبات عالیات(مسجد کـــــوفه، تـــــــو در روز جزا شاهد باش) مسجد کـــــوفه، تـــــــو در روز جزا شاهد باش
مـن کــــــه معصوم ترم از همه مظلوم ترم
مسجد کـوفه، خــــــداوند نــــگهدار تــــــو بـــاد
کــــــه دگـــــــــر نشنوی آوای دعای سحرم
در دل خــــــــاک بـــــــــلرزد بـــــــدنم گر طفلی
گـــــــــوید ای مسجد کوفه چه شد آخر پدرم
هــــــر چه باشد پسرم خون علی در رگ توست
مهربـــان بــــــاش تـــو با قاتل من ای پسرم
بــــــــدنـــم را بـــــــه سوی خانه عزیزان مبرید
بـــــــــگذارید کـــــــه غــذا بهر یتیمان ببرم

  • پنج شنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مفرد دوری کربلا -( به خیالم غم دوری حرم درد من است ) * محسن اوجانی

10273
52

مفرد دوری کربلا  -( به خیالم غم دوری حرم درد من است ) به خیالم غم دوری حرم درد من است
اربعین داده نشان که مرضم ویروسیست

شاعر : محسن اوجانی

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شب جمعه ماه رمضان -(شب زیارتی اباعبدالله(ع)) * مرتضی محمودپور

812
0

شب جمعه ماه رمضان -(شب زیارتی اباعبدالله(ع)) شب جمعه

شب زیارتی اباعبدالله(ع)

شب‌جمعه‌است‌به‌لطف‌وکرمت‌محتاجم

به دم سینه زنی در حرمت محتاجم

بسکه آلوده شده دامنم از فرط گناه

ای‌مسیحانفسم من به دمت محتاجم

دم گرفتم به نوا گرد حرم با مادر

من به یک نیمه نگاهی ز کمت محتاجم

آشنای غم اکبر شدم و ضجه زدم

کاش‌این‌روضه‌به‌ محشرببرم!.... محتاجم

کاشک در گوشه دنجی به حرم جایم بود

میدهی از کرمت بال و پرم؟.... محتاجم

ز فراتت نخورم آب روان تا آخر

من به یک جرعه‌ای از جام جمت محتاجم

  • پنج شنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اامام حسین ع -(مرا عشقی که از آغاز عالم کرده مجنونت، نگاهت چیست اربابم شدم اینگونه مفتونت) * هستی محرابی

1832
1

اامام حسین ع -(مرا عشقی که از آغاز عالم کرده مجنونت، نگاهت چیست اربابم شدم اینگونه مفتونت) #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب_بیکفن

مرا عشقی که از آغاز عالم کرده مجنونت
نگاهت چیست اربابم شدم اینگونه مفتونت
چنان در قلب من جا کرده ای خود را که بعد از این
نخواهد کرد چیزی در جهان از سینه بیرونت...

#هستی_محرابی

  • پنج شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه شور سینه زنی شب جمعه شب زیارتی * مرتضی محمودپور

323
1

نوحه شور سینه زنی شب جمعه شب زیارتی ◾نوحه شور سینه زنی
◾شب جمعه

◾بنداول
حرم قرق شده
برای مادری که قامتش کمونه
برای مادری که خیلی هم جوونه(۲)
ای آسمون ببار
به مثل نوبهار
ز مقتل حسین
همه برید کنار
چون حیدر اومده
پیغمبر اومده
بین زینب اومده
با مادر اومده(۲)
گشته چونکه بیقرار
از داغ نیزه‌ سوار
منادی در آسمون
میگه برید یک کنار
واوایلاواویلا واویلا واویلا(۲)

◾بنددوم
به مقتل حسین
فتاده پیکری که غرق خاک و خونه
تمام مقتلش ببین که لاله گونه(۲)
به روی سینه‌اش
نشسته شمر دون
ز ضرب تیر کین
تنی‌ست لاله گون
خزانی گلشنه
گلگون پیراهنه
با حوصله سنان
با نیزه میزنه
تشنه شاه کربلا
راسش از کین شد جدا
از جنان با فاطمه
آمده شیر خدا
واوایلا واویلا واویلا واویلا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

در زمینه حرم امام حسین (ع) -(ای امام محترم آمدم من در حرم) * ناشناس ؟؟؟

287

در زمینه حرم امام حسین (ع) -(ای امام محترم              آمدم من در حرم) ای امام محترم آمدم من در حرم
یک نگاهی کن حسین زائرت را از کرم
یا حسین جان یا حسین۴

داده ای تو عزتم تو نمودی دعوتم
زائر کوی تو و حرمت شد قسمتم
یا حسین جان یا حسین۴

گرچه هستم روسیاه آمدم بر تو پناه زائرت را یا حسین از کرامت کن نگاه
یا حسین جان یا حسین۴

پادشاه عالمین برمنی نور دو عین
در کنار این حرم ذکر من شد یا حسین
یا حسین جان یا حسین۴

درهمین جا یا حسین جان رسیده بر لبت دیده‌ای وقت وداع اشک و آه زینبت
یا حسین جان یا حسین۴

درهمین جا یا حسین شد شکسته حرمتت
دیده با چشمان تر زینب تو غربتت
یا حسین جان یاحسین۴

در همین جا یا حسین تو شدی نقش زمین دشمنت با سنگ کین بشکست از تو جبین
یا حسین جان یا حسین۴

دشمن از کینه حسین بروی سینه نشست
من بمیرم از ستم سینه ات از کین شکست
یا حسین جان یا حسین۴

در همین جا یا حسین شمردون خنجر کشید پیش چشم خواهرت سر پاک تو برید
یا حسین جان یا حسین۴

تو شدی از کین شهید قامت زینب خمید شده ای مولای من نزد خالق رو سفید
یا حسین جان یا حسین۴

در همین جا یا حسین زخم زینب خورد نمک دشمن از ظلم و ستم بر یتیمان زد کتک یا حسین جان یا حسین۴

  • چهارشنبه
  • 28
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

به بهانه شب زیارتی کربلا -(ساقی به جام کوثریم تا که آب داد) * مرتضی محمودپور

1079
1

به بهانه شب زیارتی کربلا -(ساقی به جام کوثریم تا که آب داد) به بهانه‌ی شب زیارتی سیدالشهداء در شب جمعه

حسین..... جانم

ساقی به جام کوثریم تا که آب داد

یک یاحسین گفتم و زهرا جواب داد

نوشیدم آب و ذکر سلامً‌علی‌الحسین

حق بعداز این سلام به من دّر ناب داد

حب‌الحسین گوهر غلطان و دّر ناب

بود از ازل که تازه خدا این ثواب داد

دلداده حسین و پریشان زینبم

گل‌رابه‌آب‌داده‌ام‌وحق‌گلاب داد

آب‌ازسرم‌گذشته دوبارعاشقت شدم

عشقت‌خدا،زطفلی و عهد شباب داد

  • پنج شنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شعر ورود به کربلا(صبا برو به نجف نزد بوتراب امشب) *

9242
8

شعر ورود به کربلا(صبا برو به نجف نزد بوتراب امشب) صبا برو به نجف نزد بوتراب امشب
بگو بکرب و بلا رو بصد شتاب امشب
بیا که بازوی شصت و چهار زن بستند
ستمگران جفاجو بیک طناب امشب
بیار مقنعه با خود که نیست زینب را
بغیر موی پریشان برخ نقاب امشب
بیا تسلّی لیلا که از دل او
زداغ اکبر او رفته صبر و تاب امشب
بیا ببین که چسان بهر اصغر بی شیر
بچرخ ناله رسد از دل رباب امشب
بیا و تسلیت کودکان نما کز غم
سکینه جان سپرد روی نعش باب امشب
بیار بستر بالش که عابد بیمار
شده است زمینش فراش خواب امشب
بیا حراست زنهای داغدیده نما
ببر ز اهل حرم خوف و اضطراب امشب
بقتلگاه نظر کن به کشتگان غریب
که مانده­اند بخون غرقه شیخ و شاب امشب
حزینه همدم اهل عزا شواز اخلاص
که عذر خواه

  • شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق کربلا(دل شكسته هميشه برايمان كافيست) *

19395
34

شعر فراق کربلا(دل شكسته هميشه برايمان كافيست) دل شكسته هميشه برايمان كافيست
هميشه گريه ي بي انتهايمان كافيست
شكسته بالي مارا كسي نميفهمد
همين نرفتن كرب و بلايمان كافيست
چقدر نامه نوشتم كه دوستت دارم
چقدر گريه ؟ همين گريه هايمان كافيست
بيا و با غم رسوايي ام مدارا كن
قسم به چادر خيرالنسايمان كافيست؟
براي اينكه شب جمعه كربلا بروم
دعاي خير حضرت آقا رضايمان كافيست
شاعر:محمد مهدی نسترن

  • چهارشنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر شهدای کربلا -( چشمهایت حکایتی دارند ) * وحید قاسمی

7288
2

شعر شهدای کربلا -( چشمهایت حکایتی دارند ) چشمهایت حکایتی دارند
که زهیر و حبیب می دانند
شاعران حس ناب شعرت را
اثر عطر سیب می دانند
حضرت عشق، ای مسیح وهب
من مسلمان معجزات توأم
به صلیبم بکش ، بسوزانم
خضر میخانه ی فرات توأم
از نگاهت بهشتیان سیراب
احتجاجی به سلسبیل که نیست
از لبانت شراب می ریزد
مستی عون بی دلیل که نیست
خون عابس به گردن زلفت
ذکر حب الحسین گویا بود
دلفریبی زلف افشانت
هنر شانه های زهرا بود
چقدر کشته مرده داری تو !
وحدت عشق و عقل لازم شد
موی آشفته ی شما این بار
قاتل جان حر و مسلم شد
صوت داوودی تو باعث شد
پیکری غرق خون به رقص آمد
همه دیدند یک غلام سیاه
زیر تیغ جنون به رقص آمد
هو نکش، آسمان تنش لرزید
و اذا زلزلت... قمر خندید
مرگ

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

همراه زائران ددرمحراب مسجدکوفه -(اینجا بود محراب کوفه) * ناشناس ؟؟؟

248

همراه زائران ددرمحراب مسجدکوفه -(اینجا بود محراب کوفه) اینجا بود محراب کوفه
اینجا زده ماتم شکوفه

اینجا علی نقش زمین شد
فرقش دوتا از ظلم و کین شد

اینجا علی فرق شکسته
اینجا علی در خون نشسته

اینجا علی افتاده در خون
ظلم ستم گردیده افزون

اینجا وفا گشته فراموش
اینجا علی گردیده مدهوش

اینجا علی کرده عبادت
اینجا بود جای شهادت

اینجا علی در خون تپیده
خون از سر و رویش چکیده

اینجا نوا تا آسمان رفت
از پیکر حیدر توان رفت

اینجا گل ایمان شکفته
فزت و رب الکعبه گفته

اینجا حسن با چشم گریان
شد از غم بابا پریشان

اینجا حسن در شور و شین است
گریان بابایش حسین است

اینجا حسین محرم اسرار
از بهر حیدر شد عزادار

  • چهارشنبه
  • 28
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

زمزمه وداع درحرم امیرالمومنین (ع) -(روم من از سر کویت ) * ناشناس ؟؟؟

270

زمزمه وداع درحرم امیرالمومنین (ع) -(روم من از سر کویت ) روم من از سر کویت
دودست من بود سویت
کرم کردی گل عالم
گرفتم عطر دلجویت
علی مولا خدا حافظ ۴

خدا را شکر یا مولا
ز لطفت گشته مهمانت
دم رفتن امید دل
نگاهم کن ز احسانت
علی مولا خداحافظ ۴

منم غرق تمنایت
به دل دارم تولایت
نجف صحنین تو آقا
بود طورتجلایت
علی مولا خداحافظ۴

دمادم یا علی گویم
به وقت غم علی گویم
الا ای قبله ی دلها
سرخم یا علی گویم
علی مولا خداحافظ۴

الا ای جان پیغمبر
تویی تو ساقی کوثر
بگیر دست مرا روز
جزا و صحنه ی محشر
علی جانم خداحافظ۴

بهشت من حریم تو
رسد بر جان شمیم تو
بگیرد دست ما از لطف
آقا دست کریم تو
علی مولا خداحافظ۴

سرا پا من گنهکارم
تویی مولا خریدارم
منم دل خسته و تنها
تویی مولا مدد کارم
علی مولا خداحافظ۴

من از لطف الاه تو
نشستم در پناه تو
کند هر مشکلم آسان
آقا نیم نگاه تو
علی مولا خداحافظ ۴

اگرچه من ز تو دورم
به سر از عشق تو شورم
دمادم تا دم مرگم
رسد از تو به دل نورم
علی مولا خداحافظ۴

منم مولا گدای تو
شود جانم فدای تو
نشستم از کراماتت
در ایوان طلای تو
علی مولا خداحافظ۴

به زهرا همسرت مولا
به زینب دخترت مولا
به دستان ابوالفضلت
مرانی از درت ما را
علی مولا خداحافظ۴

حریمت بس صفا دارد
صفای کربلا دارد
ببین هر زائر کویت
به لب شور و نوا دارد
علی مولا خداحافظ۴

سراپا شور احساسم
رسد بوی گل یاسم
از اینجا میروم اما
به سوی کف العباسم
علی مولا خداحافظ۴

به درگاهت گدایم من
که محتاج دعایم من
ز درگاهت علی سوی
شهید کربلایم من
علی مولا خداحافظ۴

  • چهارشنبه
  • 28
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

لبریز آه و ندبه و غم گریه می كنم *

4852
6

لبریز آه و ندبه و غم گریه می كنم لبریز آه و ندبه و غم گریه می كنم
دلتنگم و به یاد حرم گریه می كنم
یادش بخیر سینه زدن در طواف عشق
یادش بخیر كنج حرم اعتكاف عشق
یادش بخیر عطر گل یاس و علقمه
یادش بخیر روضه‌ی عباس و علقمه
هر شب دوباره گریه‌ی اشك و حضور غم
با روضه ها و مرثیه های صبور غم
آن جا كه لاله می چكد از بغض هر نگاه
در بین تل گریه و گودال قتلگاه
شاعر:یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر عتبات عالیات(ای مســــــــجد کــــــــــوفه، گــــــــردیده ای تـــــــــــــــنها 2) *

3469
3

شعر عتبات عالیات(ای مســــــــجد کــــــــــوفه، گــــــــردیده ای تـــــــــــــــنها 2) ای مســــــــجد کــــــــــوفه، گــــــــردیده ای تـــــــــــــــنها 2
افتاده غرق خون، سجاده مولا (2)، مظلوم عـــــلی جـــــانم 3
بــــــا کـــــــودکان گــــــــوئید، مــــــــولا نـــــــــــــمی آید 2
ای خسته گان دیگر، بابا نمی آید (2) مظلوم عــــــــلی جانم 3
ای مســــــــجد کــــــــوفه، کـــــــــــــو شــــــــــمع محرابت 2
آخر چه شد مولا، بر گو به اصحابت، (2) مظلوم علی جانم 3
ای مسجدیان عــــــــــــــــــــــــالم، در ولـــــــــــــــوله افتاده 2
از خون سر مولا، رنگین شده سجاده،(2) مظلوم علی جانم 3
امشب فقرا را خــــــون، از دیـــــــده بــــــود جــــــــــاری 2
از بهر علی هستند، س

  • پنج شنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر کربلا -( اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش ) *

5826
7

شعر کربلا -( اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش ) اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش
دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش
گر يار كند نظري بر غم دلم
من هم كنم نثار، جان در برابرش
آيا شود كه يك شب جمعه به كربلا
مهمان شوم به سفره ي احسان مادرش
من دل خوشم فقط به يك ياحسين خويش
كي مي شود رسم به سراي مطهرش
اميد دارم از سر لطفي به يك نگاه
جان را كنم فدا به رهش، همچو اكبرش
خواهم چو او تشنه بميريم كه ذره اي
حسي كنم ز تشنگي كام اصغرش
اي كاش تذكره ي كربلاي من
امضا شود به دست تواناي دخترش
روزي ما خورده گره با سرشگ و غم
با ياد غصه ي جانسوز خواهرش
آن خواهري كه جان تمامي كائنات
باشد فداي ذره اي از خاك معجرش
اي صاحب كرم كرمي كن كه قسمتم
گردد طواف، دور ضريح برادرش

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر یاران کربلا -( تا خیمه‌ی تقرّب تو پر کشیده ایم ) * یوسف رحیمی

3951
1

شعر یاران کربلا -( تا خیمه‌ی تقرّب تو پر کشیده ایم ) تا خیمه‌ی تقرّب تو پر کشیده ایم
تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم
آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست
در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم
با عطر سیب پیرهنت مست می شویم
شیدائی قبیله‌ی عشق و عقیده ایم
دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم
وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم
در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم
عشق تو را به قیمت جان ها خریده ایم
لب تشنه ایم و در صف پیکار می‌رویم
وقتی که چشمه چشمه حقیقت چشیده ایم
کی دست می‌کشیم از این طوف عاشقی؟
با آن که صد جراحت شمشیر دیده ایم
جان می‌دهیم و یک سر مویت نمی‌دهیم
در کربلا حماسه‌ی عشق آفریده ایم
هفتاد و دو صحیفه‌ی با خون نوشته ایم
هفتاد و دو کتیبه‌ی در خون تپیده ایم
در

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد