در صحن دلم شوق عجیبی برپاست
جان و تنِ من، وقف علی و زهراست
این وصلت پرخیر چه غوغایی کرد
در عالم و آدم به خدا بی همتاست
- سه شنبه
- 21
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 19:12
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
در صحن دلم شوق عجیبی برپاست
جان و تنِ من، وقف علی و زهراست
این وصلت پرخیر چه غوغایی کرد
در عالم و آدم به خدا بی همتاست
دوباره نام حیدر یاد گشته
زِ عشقش مُلک دل آباد گشته
به یُمن وصلت نُورُ اَلا نُور
خدای ِ لامکان دلشاد گشته
پیمبر گُهر عهدِ قِدم را
به حیدر داد و حیدر شاد گشته
شده زهرایِ پیغمبر عروس و
امیرالمومنین داماد گشته
عجب عشقی میان این دو باشد
که دنیایی دگر ایجاد گشته
علی بنیانگذارِ عشق باشد
زِ حیدر عاشقان ارشاد گشته
علی در عشق صدها مُجتهد شد
مُقلد بر علی فرهاد گشته
علی سلطان عشق است و پریشان
زِ لطفاش از مُحَن آزاد گشته
علی(ع) وزهرا(س)
در مدینه ساقی کوثر به کوثر می رسد
موسم وصل آمده زهرا به حیدر می رسد
از ازل این وصل، در برنامه ی رب بوده است
نوبت اجرای این منظور داور می رسد
در کنار مصطفی(ص) ایام خوبی داشته
بعد از این بهر علی(ع) ایام بهتر می رسد
بهر مهر فاطمه مولا زره بفروخته
یعنی او با نقد جان خود به دلبر می رسد
مرکز عشق است امشب خانه ی مولا علی
هرچه شادی هست بر جان پیمبر می رسد
جشن این وصلت بپا گردیده در هفت آسمان
از ستاره بر سر این زوج افسر میرسد
جبرئیل آید برای عرض تبریکات خاص
شادمان او خدمت شخص پیمبر میرسد
شیر حق وصلت کند با فاطمه ناموس حق
برترین زن عاقبت بر مرد برتر میرسد
وصل خوبان است امشب عرشیان غوغا کنند
گوش جان را نغمه ی الله اکبر می رسد
زندگانی شان شود شاخص برای زندگی
از برای زندگی با عشق، مظهر می رسد
اول ذیحجه اول بیت شعر عاشقی ست
این غزل هم بی گمان با عشق آخر می رسد
شعر:اسماعیل تقوایی
هستی علی بسته به این خطبه جاریست
این ضربه آخر به گمان کاری کاریست
تا کور شود چشم حسودان دو عالم
امروز جواب قاطع فاطمه آریست
شاعر : اصغر چرمی
امشب شب سرور خدا و پیمبر است
امشب به جمع حور و ملک شور دیگر است
امشب فرشتگان همه سرمست و پایکوب
جبریل همچو گل پر و بالش معطر است
امشب تمام ارض و سماوات هرچه هست
بزم سرور ذات خداوند اکبر است
امشب ستارگان همگی نقل مجلس اند
دامان سبز رنگ زمین پر ز اختر است
امشب شب ولادت سادات عالم است
امشب شب عروسی زهرا و حیدر است
امشب به عرش زمزمة شادی علی است
امشب شب مبارک دامادی علی است
پیغمبران تمام امم را خبر کنید
امشب همه به سوی مدینه سفر کنید
اسفند دود کرده و مشعل به روی دست
از چار سو به چهرة مولا نظر کنید
خوانید بر علی همگی مدح فاطمه
شب را به دور حجرة زهرا سحر کنید
قرآن به دست دور و بَر ناقة عروس
تطهیر
مدح خانم فاطمه س:بمناسبت سالروز ازدواج خانم زهرا س
عشق یعنی یکی درون دو تن
عشق یک روح رفته در دو بدن
عشق زهراست روبروی علی
نظر آنهم فقط به سوی علی
عشق راهی بدون خاتمه است
آخر، این راه، راهِ فاطمه است
فاطمه گفتم و دلم پر زد
باز شاعر به سیم آخر زد
زد دوباره دلی به این دریا
حسبنا الله و حسبنا زهرا
فاطمه قاب روبروی علی است
فاطمه غرق در وضوی علی است
فاطمه در کنار حیدر نه
فاطمه دختر پیمبر نه
خلق احمد به نور فاطمه بود
نور حیدر ظهور فاطمه بود
سیر لولاک آخرش زهراست
بی سبب نیست مادر باباست
یازده ماه دور گردن اوست
یازده گل به روی دامن اوست
یازده نور و یازده ساغر
یازده جوی جاری از کوثر
یازده عاشق از تبار
دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت
در اصلْ مصطفی ز علی اذن را گرفت
دیدند خواستگار علی بود ظاهراً
یک روح بود عشق ولی در دو تا بدن
زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت
الحق علی به خواستگاری خویش رفت
زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب
غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟
تو حیدری و هر چه که فریاد زد سروش
پیدا نشد برای تو در عرشْ ساق دوش
بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار
دست خدا نموده به پا کفش وصله دار
دنیا شنید گر چه ز لب های مصطفا
در اصل خطبه خواند برای شما خدا
چون در شب زفاف شما فرش می شود
با این دلیل عرش خدا عرش می شود
سابیده اند قند ستاره به تور ابر
در عقد هم شدند دو تا رشته کوه صبر
زَوّجتُ عشق جزءِ سپاه ع
هوای سینه ی دنیا چو عرش اعلا بود
و نور عشق میان زمین و بالا بود
مدیحه خوانی داوود می رسد امشب
در این شبی که شفق هم نوای دریا بود
دل زمین خدا شوق پر کشیدن داشت
و آن کرانه که در اوج ناکجاها بود
می نشست حضرت موسی به طور عشق علی
و شور و شوقِ دگر در دل مسیحا بود
تمامی شعف جلوه ی خداوندی
میان خنده ی پیغمبرش هویدا بود
خرابی دل عالم شدست آبادش
خوشا به حال نبی که علی ست دامادش
شاعر:مسعود اصلانی
زیور ببندید آسمان ها و زمین را
آذین کنید از یاس ها عرش برین را
از پولک براق و زیبای ستاره
برگوش حوران بهشتی گوشواره
با بهترین رخت و لباس میهمانی
امشب بیایید حوریان آسمانی
آری ملائک صف به صف مشغول شادی
غم رفته امشب کاملاً در انفرادی
شهر مدینه نور باران شد سراسر
با چل چراغ ماه و "رقص نور" اختر
پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته
بر روی بال تک تک آن ها نوشته
بنوشته با خط خودش حی تبارک
پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک
عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او
داماد حیدر گل عروسش کوثر او
در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست
در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست
لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن
این رخت دامادی مولا را نظر کن
این ساقی
وقت سرور و شعفه
قبله دلها نجفه
عاشق مرتضی غمی نداره
خنک شده دل همه
دل علی وفاطمه
دشمن مولا شده پاره پاره
چون همیشه
کرده ریشه
مهر مولا بر تنم
ریشه و بر تا دم مرگ
از علی دم می زنم
یا علی علی علی علی
وقت سرور شیعه هاست
شادی و شور شیعه هاست
یاس نبی شده عروس مولا
گل می ریزه از آسمون
دست خدای مهربون
به شادی دل علی و زهرا
این دو دلبر جام وساغر
همدم یکدیگرند
دل ز آدم
دل ز حوا
دل ز عالم می برند
عید وصل دو لاله ی زیبا شد عید وصل دو نور بی همتا شد
ذکر عشق تمامی مشتاقان چون پیمبر، یا علی(ع)، یا زهرا(س) شد
شراب عشق مینوشم،زجام عشق مدهوشم،لباسی زر نما از تار و پود بی نظیر شوق میپوشم،زنم دم فارغ از هر غم
چو شبنم روی گلهای گلستان ولا ، از دو گل زیبای طاهایی ،دو درّ بحر زیبایی ، در اوج شور و شیدایی ، نوایی از
شعف بر لعل جانم زمزمه باشد، نوای روح من یا حیدر و یا فاطمه(س) باشد ، به این اذکار نورانی دلم هو هو کنان
راهی دریا شد...
عید وصل دو لاله ی زیبا شد عید وصل دو نور بی همتا شد
ذکر عشق تمامی مشتاقان چون پیمبر، یا علی(ع)، یا زهرا(س) شد
******
در اوجِ آسمان با بانگ روح افزا و روحانی ، ملائک خن
تو آسمون امشب باز مهمونیه گوش کنید که وقت خطبه خونیه
فریاد میزنه جبریل امین مِیخونه شده معراج زمین
لبخند لب داماد رو ببین
وقت فراره غمه میون این همهمه
با رخصت از بزرگترا بله میگه فاطمه
بارون گل می باره حضرت احمد داره
دست علی و زهرا رو تو دست هم میذاره
یاحیدر ، یازهرا (۳)
............................................
دسته جمع ملائک سفره می چینن وقتی که نگاه عشقو می بینن
خورشید یه طرف، دریا یه طرف اعلا یه طرف، والا یه طرف
حیدر یه طرف، زهرا یه طرف
شهرو گلستون کنید لبها رو خندون کنید
به صرف شام عروسی عالمو مهمون کنید
دسته ی گل بیارید دل روی دل بکارید
برای این عروس و داماد سنگ تموم بذارید
یاحیدر، یا
بر همه عالم ، تهنیت بادا ، جشن پیوند ِ، حیدر و زهرا
جشن پیوند دو نور داور است ، جشن وصل دو گل پیغمبر است
جشن رحمت ، جشن نور است ، غم امشب از ، هر دل دور است
این عروسی به همه مبارک باد ، جان فدای این عروس و این داماد
تهنیت بگو به شخص پیغمبر ، با گل ِخنده و با یک قلب شاد
تهنیت یا سیدی یا مصطفی
******
گل بریزد از ، جنت الاعلا ، بر سر حیدر ، بر سر زهرا
هر مَلَک محو ِ تجلای حیدر ، حوریان به دور زهرای اطهر
دل ِ عالم ، شده شیدا ، بَه بَه ، به این ، جشن زیبا
ای خوشا کسی که هر دم میکند ، روی دل سوی علی و فاطمه
باشد از عنایت خاص ایزد ، سائل کوی علی و فاطمه
تهنیت یا سیدی یا مصطفی
******
شکر للّه ما ، غرق
در این جشن با صفا ، دلها مصفاّ باشد
پیوند فرخنده ی ، علی و زهرا باشد
نازل شده ز رحمت ، آیه های تبارک
بگو با شور و شادی ، یا مصطفی مبارک
یامصطفی مبارک
******
مدح این دو بخوانیم ، با قلب خوشحال وشاد
جانم عالم قربانِ ، این عروس و این داماد
دو دریای خوبی و ، وفا به هم رسیدند
دو جلوه ی رحمتِ ، خدا به هم رسیدند
یامصطفی مبارک
******
ما سائلان ِ مسکین ، امشب از آل عبا
هم مدینه میخواهیم ، هم نجف هم کربلا
آرزوی ما بُوَد ، که با یاد شهدا
زائر ِ نجف شویم ، با سربند ِ یا زهرا
یا علی یا مرتضی
شاعر : حاج امیر عباسی
دانلود سبک
ابرهای رحمت حق درّ و گوهر ریختند
نقد هستی را به خاک پای حیدر ریختند
شب نشینان فلک از چشم گوهر بار خویش
بهر فیض خاکیان از شوق گوهر ریختند
در چنین شب آرزومندان ز شور اشتیاق
صد هزاران دل به پابوسی دلبر ریختند
ساقیان بزم عشق و شور و مستی از شعف
عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند
در شب تزویج زهرا با علی از آسمـــان
قدسیان گل بر سر زهرا و حیدر ریختند
تا که چشم مهر و مه افتاد بر انوارشان
بر نثار راه آنان نقره و زر ریختند
در فلک خیل ملائک بال بر هم می زدند
پیش پای شمع دل پروانه سان پر ریختند
در بهشت آرزو از یمن این پیوند نور
حوریان گل در کنار حوض کوثر ریختند
از درخت سبز طوبی بر محبّان علی
برگه آزادی
زره فروخته شد تا تو را به دست آرد
کسی که فاطمه دارد دگر چه غم دارد؟
علی دلی است که در سینه بی قرار آمد
و آمده است که صد دل به دوست بسپارد
به یمن روشنی روزهای در پیش است
که در حوالی این خانه یاس می کارد
چقدر خانه تان بوی آسمان دارد
چقدر چشم که باید ستاره بشمارد
و فاطمه است همان همسری که می خواهد
بلور قلب علی را به سینه بگذارد
فرشته ای است که می خواهد از بهشت علی
انار دانه کند ، سیب سرخ بردارد
به ارتفاع تو آیینه نیست در عالم
به جای شمع ...به آتش نگاه کن ...شاید
نگاه کن که نگاهش پر از ترانۀ درد
نگاه کن که لبش ذکر کربلا دارد
نگاه کن که از آن سوی پلک های جهان
کسی به انتقام دل خسته ی تو می آید
هنوز
فرشتگان خدایی به عرش رحمانی
همه به حال شعف در پی چراغانی
به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی
و می کنند به سوی زمین گل افشانی
در آسمان مدینه زنند بال و پری
به دور خانه طاها (ص) حبیب ربانی
به روز اول ماهی که هست ذی الحجه
مدینه گشت مهیا برای مهمانی
مدینه غرق سرور است بهر پیوندی
میان دو گل خلقت کمال انسانی
یکی بود گل دردانه رسول خدا (ص)
یکی بود علی (ع) آن شهریار ایمانی
بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند
و دست بدست بداده دو یار جانانی
نهال پاک امامت برفت در دل حاک
که رفته رفته دهد میوه های روحانی
بسی رضایت پروردگار حاصل شد
ز ازدواج پر از سادگی و آسانی
ز وصلتی که شود در تمامی اعصار
نمونه ای ز بهین
رو لب عاشقا سرود و زمزمه مبارکه
شورِ وصال دل و دلبر به همه مبارکه
فرشته ها نقل می ریزن ، کِل میکشن کف میزنن
جشنِ عروسیِ علی و فاطمه مبارکه
رسید از آسمونِ عصمت ، آیه های نور و تبارک
همصدا با اهلِ سماوات ، بگو بگو بادا مبارک
یازهرا یاعلی
******
دلِ تمومِ نوکرا رها زِ غصه و غمه
هر چی بخونم از کرامتِ شما بازم کمه
اول ذی الحجه و جشنِ وصلِ دو نورِ خدا
عیدیِ کلّ عاشقا دستِ رسولِ اکرمه
ایشالا در مکتبِ ایمان ، دل همه خوشحال و شاد شه
به حقّ این زوجِ الهی ، نسل پاک شیعه زیاد شه
یازهرا یاعلی
******
به حریم کوثر و هم ساقی کوثر فقیریم
ایشالا ما که تا ابد به مهر این دو اسیریم
مجلسِ جشنِ عروسیِ این دو نورِ رح
تو آسمون امشب باز مهمونیه گوش کنید که وقت خطبه خونیه
فریاد میزنه جبریل امین مِی خونه شده معراج زمین
لبخند لب داماد رو ببین
وقت فراره غمه میون این همهمه
با رخصت از بزرگترا ، بله میگه فاطمه
بارون گل میباره حضرت احمد داره
دست علی و زهرا رو تو دست هم میذاره
یاحیدر ، یازهرا
******
دسته جمع ملائک سفره می چینن وقتی که نگاه عشقو می بینن
خورشید یه طرف، دریا یه طرف اعلا یه طرف، والا یه طرف
حیدر یه طرف، زهرا یه طرف
شهرو گلستون کنید لبها رو خندون کنید
به صرف شام عروسی ، عالمو مهمون کنید
دسته ی گل بیارید دل روی دل بکارید
برای این عروس و داماد ، سنگ تموم بذارید
یاحیدر ، یازهرا
******
امشب همه میدن به علی س
مدینه مجلس جشنی بپا شد
سبب بر شادی عرش خدا شد
مبارك باد بر تو ای محمد(ص)
ز سوی قادر اعلا ندا شد
چه جشنی؟جشن پیوندی مقدس
كه بهر حیدر وزهرا بپا شد
فقط حیدر یاد لایق به زهرا
بخوبی حق مطلب هم ادا شد
ولیمه داد پیغمبر به مردم
از آن پس سنتی نیكو بنا شد
گذارد دست زهرا دست حیدر
پیمبر،بعد آن اندر نوا شد
كه زهرا جان بدان وشادمان باش
تو را همسر امام الاتقیا شد
علی جانم امانتدار من باش
تو دانی مادر از بابا جدا شد
سپس رو سوی درگاه خدا كرد
برای هردو مشغول دعاشد
بدینسان شد بپا آن زندگانی
كه شاد از آن همه ارض وسما شد
شاعر : اسماعیل تقوایی
پیوند آسمانی
اهل مدینه غرق شادی، چون شادمان باشد پیمبر
گویند تبریک فراوان، پیوسته بربابای کوثر
گردیده برپا جشن شادی، درصحنه عرش الهی
ازبهر پیوندی خدایی. مابین دو مهر منور
داماد این پیوند باشد، شیرخدای جنگ خندق
نامش علی،خیبر گشا وآرامش جان پیمبر
باشد عروسش دخت طاها،انسیه الحورای عالم
ام ابیهای رسول و هم فاطمه، زهرا و کوثر
ازآسمان باران گل را، ریزند اهل عرش بالا
از نور تاجی می گذارند، روی سر زهرا وحیدر
گلهای گلزاران شکوفا، ازشوق این پیوند زیبا
گردیده عالم از شمیم، گلهای خندانش معطر
زن بهترین زنهای عالم،مردش بود انسان کامل
پیوند این والاترینها مرضی ذات حی داور
به به چه جشن باشکوهی، گردیده بر پادر
پیوندی آسمانی
بنازم ماه ذیحجه چه آغازی نکو دارد
در آن رخ داده پیوندی که از آن آبرو دارد
تمام عرش حق شادی کنان تکبیر می گویند
مدینه هرکه را بینی زشادی رنگ وبو دارد
به یمن آسمانی ازدواجی مصطفی مسرور
به شکرانه به محراب است وبا حق گفتگو دارد
بود داماد این پیوند نیکو مرتضی حیدر
عروسش فاطمه در پیش مولا سر فرو دارد
زنان را بهترین باشد به عالم فاطمه زین رو
فقط حیدر لیاقت را که گردد کفو او دارد
شود معنای کوثر روشن از این وصلت زیبا
درخت وصلشان صدها گل خوش رنگ وبو دارد
زبعد وصلتی اینگونه شد آن زندگی آغاز
که هر زوجی زبعدش آنچنان را آرزو دارد
در این روز نکو دلهای شیعه شادمان باشد
به امیدی به خاطر آی
شکر حق که مادرزاد بندگان یکتاییم
با ولایت مولا ، عبد کوی طاهاییم
افتخار ما این است ما اسیر مولاییم
از ازل گرفتار ساربان زهراییم
ما همه عنان دار ناقه عروس او
با سرود "من مثلی" جمله خاک بوس او
سر فراز هر قومیم سربزیر دلداریم
از عروس و داماد آسمان نشان داریم
در عروسی اش دعوت با تمام حضاریم
حرمت عروسش را تا ابد نگهداریم
ما غلام زهراییم عبد حیدر کرار
جان ،به رسم تبریک است نذر احمد مختار
شرح حال این زوجین سوره های قرآنی
ذکر و وصف این هر دو آیه های رحمانی
حمد و مدح زیباشان خطبه های طولانی
جایگاه والاشان غرفه های رضوانی
حاصل همین تزویج یازده امام دین
مهرشان کمال دین فعلشان پیام دین
ح
ریشه ات در آسمان ها ، برگ و بارت در زمین است
آسمانی هستی اما ، روح تو خاکی ترین است
مثل آدم های خاکی ، زندگی را دوست داری
دوست داری زندگی را ، گر چه با تلخی عجین است
با عدالت همسری تو ، زیر سقفی از محبت
خاتم قلب علی را ، گوهر عشقت نگین است
سادگی در محضر تو، می شود شرمنده بانو !
در درون سفره ی تو ، لقمه ای نان جوین است
ای لباس وصله دارت ، خواهش خیل ملایک
وصله ی پیراهن تو ، عشق را مُهر جبین است
آدم خاکی ز مهرت ، شد بهشتی بار دیگر
می کند معراج هر کس ، با نگاهت همنشین است
باز هم فصل بهار ِ سیب سرخ خنده ی تست
فصل سبز و روشن تو ، بهترین فصل زمین است
شاعر : رضا اسماعیلی
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید
امشب به ستارهها بگو کِل بکشند
خورشید به عقد ماه در میآید
دارد به زمین شمایلی میبخشد
بر ماه غرور کاملی میبخشد
این تازه عروس آسمانی دارد
پیراهن خود به سائلی میبخشد
بر هر چه به غیر عشق میتاخت علی
با خوب و بد زمانه میساخت علی
از غم خبری نداشت تا وقتی که
بر فاطمهاش نظر میانداخت علی
آن خانهی ساده را که خوشبو میکرد
لبریز صمیمیت شببو میکرد
او شاه زنان بود، ولی نان میپخت
او گرچه فرشته بود جارو میکرد
ایوب پرندآور
خورشید شدی که ماه ِ کامل برسد
باید که دلت به صاحب ِ دل برسد
بانوی علی(ع) شدی! همین کافی بود
تا رخت عروسی ات به سائل برسد!
شاعر : مرضیه عاطفی
هرچند مرتضی زره اش را فروختــه...
زهرا جز آب مهریه ای از علی نخواست
حسین شهریاری
شاعر : محمد حسین شهریار
شکفتنِ گلِ لبخندتان مبارکباد
زمانِ وصل به دلبندتان مبارکباد
عروس: فاطمه؛ داماد: ساقی کوثر
ندا رسید که پیوندتان مبارکباد
عادل حسین قربان
از بحر ِخطر موجِ نجاتی بفرست
مرغِ دل خود را عتباتی بفرست
تا صحن مدینه و نجف پر بگشا
بر حيدر و زهرا صلواتی بفرست
شاعر : مجتبی دسترنج
پیوند آسمانی
وقتی که فاطمه به تو لبخند می زند
قلبت فقط به لطف خداوند می زند
لب وا کند و با غزل مهربانی اش
طعنه عسل به نیشکر و قند می زند
امشب خدا برای دوام ستاره ها
نور تو را به فاطمه پیوند می زند
زهرا همان کسی ست که بعد از نبردها
بر زخم های شیر خدا بند می زند
وقتی که خسته از گذر جنگ می شوی
خیلی برای فاطمه دلتنگ می شوی
دنیا برای تو دل حیدر برای تو
شیر خدا و فاتح خیبر برای تو
از چه برای مهریه ات آب گفته ای؟
جان را طلب نما گل من سر برای تو
اصلاً شفاعت همه ی شیعیان من
روز قیامت و صف محشر برای تو
روح نبی به جسم علی موج می زند
با افتخار جان پیمبر برای تو
یک یا علی بگو که فضا را عو