سایر

مرتب سازی براساس
 محمود ژولیده

اشعاری برای وفات انسان -( ای اسیر نفس سرکش، سرکشی با ما چرا؟ ) * محمود ژولیده

8

اشعاری برای وفات انسان  -( ای اسیر نفس سرکش، سرکشی با ما چرا؟ ) ای اسیر نفس سرکش، سرکشی با ما چرا؟
آنچه داری ما به تو دادیم، این حاشا چرا؟
دست دادیمت که گیری، زیر دستان را تو دست
آستین بر ضدّ انان می زنی بالا چرا؟
چشم دادیمت که پوشی دیده از نامحرمان
دیده بانی در پی ناموس، شهوت زا چرا؟
پای دادیمت که باشی در صراط مستقیم
می نهی بیرون تو از حدّ گلیمت پا چرا؟
گوش دادیمت که غیر از حقّ کلامی نشنوی
می سپاری گوش دل بر حرف بی معنا چرا؟
ما تو را خواهیم گردی زینت باغ بهشت
راه را گم کرده ای از غفلت بی جا چرا؟
کودکی طی شد، جوانی رفت و پیری سر رسید
غافلی از گیر و دار روز واویلا چرا؟
می زنی دم از علیّ و می ، روی راه عدو
می کنی شرمنده خود را در بر زهرا چرا؟
پای میزان عمل د

  • دوشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمود ژولیده

اشعار برای گردش روزگار و بی ارزش بودن دنیا -( ای که می خواهی به کامت گردش ایام را ) * محمود ژولیده

8

اشعار برای گردش روزگار و بی ارزش بودن دنیا -( ای که می خواهی به کامت گردش ایام را ) ای که می خواهی به کامت گردش ایام را
پخته کن در کوره ی تدبیر، فکر خام را
دل بر این دنیای ظالم-پرور مظلوم کُش
خوش مکن کز او نخواهی کرد حاصل کام را
باد در غبغب میفکن، چون شدی صاحب مقام
روز روشن دارد از پِی، تیرگی شام را
تا جوان هستی، سر طاعت به امر حق بسای!
ور نه در پیری نداری قدرت انجام را
ما همه صید و اجل صیاد و دامش هست گور
کس ندارد جردت برچیدن این دام را
خوش مکن بر کسب شهرت دل که در یک لحظه چرخ
می کشد بر خاک ذلت شخص صاحب نام را
آگه از راز سلونی می-شوی مولا بگفت:
گر بخوانی یک ورق از دفتر اسلام را
همچنان (ژولیده) پا بر فرق عالم می زنی
از گلیمت گر که نگذاری تو بیرون گام را

شاعر : محمود ژولیده

  • دوشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

پندیاتی برای وفات انسان -( اگر هوای بهشت فرخ ) * محمود ژولیده

11

پندیاتی برای وفات انسان -( اگر هوای بهشت فرخ ) اگر هوای بهشت فرخ فزاست تو را
بهشت در گرو طاعت خداست تو را
به نقد زر، گهر عُمر پر بها مفروش
که این معامله سر منشأ بلاست تو را
به توبه کوش و مکن ما بقی عمر گناه
کنون که توسن فرصت، به زیر پاست تو را
به مال غرّه مشو مال مال ورّاث است
چنانکه نیست پدر، ارث او به جاست تو را
بدون لطف خدا ساحل نجاتی نیست
هزار نوح نبی، گر که ناخداست تو را
مکن برای دونان سر به نزد دونان خم
که در تنور قَدَر روزی قضاست تو را
جهان و هر چه در او هست جز خدا فانی ست
فنای حضرت حق شو، فنا بقاست تو را
دعای نیمه شبی کوه را کند کاهی
کنون که غرق گناهی گه دعاست تو را
ز پند شاعر (ژولیده) درس عبرت گیر
که تو مریضی و اشعار من دواست تو ر

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:20
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

پندیاتی برای وفات انسان از ژولیده نیشابوری -( اهل دنیا را ز دنیا دل بریدن مشکل است ) * محمود ژولیده

10

پندیاتی برای وفات انسان از ژولیده نیشابوری  -( اهل دنیا را ز دنیا دل بریدن مشکل است ) اهل دنیا را ز دنیا دل بریدن مشکل است
گُل بدون نیش خار از شاخه چیدن مشکل است
چشم بینا خوب را می دهد از هم تمیز
کور را تشخیص دیدن ین ندیدن مشکل است
زندگی بهر بشر، خود یک کتاب آرزوست
می توان خواندن به پایانش رساندن مشکل است
می توان زخم دو صد شمشیر را هموار کرد
از کسی زخم زبان ناحقّ شنیدن مشکل است
خون مردم را به زور و زر توان در شیشه کرد
لیک زهر از شیشه ی گردون چشیدن مشکل است
عقل در گوش زلیخا گفت در بازار عشق
با هوس ایمان یوسف را خریدن مشکل است
مزد بی پروایی پروانه باشد سوختن
بال و پر بگشا! که بهر ما پریدن مشکل است
گوشوار گوش کن پند من (ژولیده) را
چون تو را چشم بصیرت نیست، دیدن مشکل است

شاعر : مح

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

پندیان استاد ژولیده برای گذر زمان -( گرگ اجل به هیچ کس خط امان نمی دهد ) * محمود ژولیده

14

پندیان استاد ژولیده برای گذر زمان -( گرگ اجل به هیچ کس خط امان نمی دهد ) گرگ اجل به هیچ کس خط امان نمی دهد
فرصت فکر کردن و اه و فغان نمی دهد
عمر گران هر کسی، گر به جهان به سر رسد
رحم و شفقتی ز خود، مرگ نشان نمی دهد
گر که ز آب بندگی، چو خضر نوش جان کنی
بر تو امان زندگی، چرخ زمان نمی دهد
آدم عاقل ای بشر، در این سرای پر خطر
دل به مقام سیم و زر، از دل و جان نمی دهد
بر ضعفای بینوا، ظلم و جفا نمی کند
شانه ی خود به زیر این بار گران نمی دهد
خدا نکرده گر خطا، سر زده از تو بارها
توبه نما که مرگ ما، فرصت آن نمی دهد
فکر نکیر و منکر خویش تو در زمانه کن
چونکه جواب ان دو را مال جهان نمی دهد
مرگ فریب ثروت و مال جهان نمی خورد
گوش به آه و زاری پیر و جوان نمی دهد

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

پندیات برای بهترشدن زندگی انسان -( هر وقت خسته می شوم از روزگار خویش ) * احمد حسین پور علوی

16

پندیات برای بهترشدن زندگی انسان -( هر وقت خسته می شوم از روزگار خویش ) هر وقت خسته می شوم از روزگار خویش
دلتنگ می شوم ز دل بیقرار خویش
آهسته می نشینم و با با چشم ابری ام
باریده می شوم به سکوت مزار خویش
وقتی هوا برای دلم سقف می شود
دیگر چه سود می برم از نوبهار خویش
در من نظر به دیده ی اعجاب می کنند
شاید ندیده اند دلی غمگسار خویش
من منتظر که کی آن لحظه می رسد
تا مرگ خویش را بنشانم کنار خویش
آسوده خاطرم که دلم بیقرار توست
باید به خود ببالم از این اعتبار خویش
پیدا شد از افق گل خورشید و امدی
گم شد سوار خاطره ها در غبار خویش

شاعر : احمد حسین پور علوی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:32
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار در سوگ امام خمینی(ره) -( سه بت شکن سه معلم، سه رهبر و سه انیس ) * محمود ژولیده

11

اشعار در سوگ امام خمینی(ره) -( سه بت شکن سه معلم، سه رهبر و سه انیس ) سه بت شکن سه معلم، سه رهبر و سه انیس
که از صلابتشان روسیاه شد ابلیس
سه انقلاب به پا شد به همت آنان
که هست نهضتشان هر سه در خور تقدیس
یکی ز کعبه علم کرد قامت مردی
که کرد مکتب اسلام در جهان تأسیس
یکی ز شهر مدینه به علم و فقه و اصول
که هست مذهب ما را در این زمانه رئیس
یکی به عصر اتم کرد در جهان بر پا
قیامتی ز قیامش ز حومه ی پاریس
برای آنکه شوی در جهان سعادتمند
بیا به مکتب اسلام نام خود بنویس
یکی به خلق یکی با قلم یکی با علم
کنند خلق جهان را به امر حق تدریس

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعری زیبا در سوگ امام خمینی(ره) از ژولیده نیشابوری -( روح اگر از پیکر ما رفته ریحانش که هست ) * محمود ژولیده

9

شعری زیبا در سوگ امام خمینی(ره) از ژولیده نیشابوری -( روح اگر از پیکر ما رفته ریحانش که هست ) روح اگر از پیکر ما رفته ریحانش که هست
نوح اگر در کشتی ما نیست طوفانش که هست
آسمان از رحلت جانسوز او گر خون گریست
عکسی از بشکفتن آن لعل خندانش که هست
گر چه یکسال از فراق قائد اعظم گذشت
پندهای دلنشین نص قرآنش که هست
نیست گر فرمانده ی کل قوا در بین ما
بیسن میلیون سینه چاک تحت فرمانش که هست
باغبان گر نیست اما باغ سر سبزش به جاست
گشته گل پرپر ولی مرغ خوش الحانش که هست
نیست گر روح خدا دست خدایش بر سر است
جسم پاکش گر نباشد روح ایمانش که هست
گر چه خالی هست جایش یاد او در قلب ما
در جماران نیست اما نور چشمانش که هست
گر قدح بشکسته از فقدان پیر می فروش
جرعه نوشان می پر جوش عرفانش که هست
چلچراغ عمر او را گ

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعاری در سوگ شهادی اسلام از محمد نعیمی -( بادا گرامی یاد یارانی که رفتند ) *حاج محمد نعیمی

12

اشعاری در سوگ شهادی اسلام از محمد نعیمی -( بادا گرامی یاد یارانی که رفتند ) بادا گرامی یاد یارانی که رفتند
بر « ارجعی» لبیک را مردانه گفتند
رفتند و جان در سنگر اسلام دادند
بر ما ز ره واماندگان پیغام دادند
آن رادمردانی که مهمان خدایند
روز خور خوان بهشت کربلایند
آن ها به اقلیم وجود ما امیرند
پیش خدا هرگز نمردند و نمیرند
گویند « یا للمسلمین» بیدار باشید
خون شهیدان را امانت دار باشید
ذلت پذیری نیست در قاموس اسلام
موجی خروشان دارد اقیانوس اسلام
دل بستگان وحی و حبل الله باشید
هم متحد باشید و هم آگاه باشید
یارب به اشک خلوت شب زنده داران
یا رب به خون لاله های باغ ایمان
یارب به حق سوز و آه بی گناهان
یا رب به آه آتشین بی پناهان
یارب به آیین رسول الله اعظم
کن دستگیری از مسلمانان

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:24
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری زیبا در سوگ شهیدان اسلام و جنگ تحمیلی از احمد حسین پور علوی -( باز باید در پگاه آماده شد ) * احمد حسین پور علوی

11

شعری زیبا در سوگ شهیدان اسلام و جنگ تحمیلی از احمد حسین پور علوی -( باز باید در پگاه آماده شد ) باز باید در پگاه آماده شد
راهی بی انتهای جاده شد
باز باید اسبها را زین کنیم
جاده ی مقصود را تعیین کنیم
پا به عرشِ کشتی دلها گذاشت
کوله بار بی کسی را جا گذاشت
مهربانانی که این نزدیکی اند
روز و شب آیینه دار نیکی اند
کوچه ها بوی شهادت می دهند
مژده از وصل و ولادت می دهند
کوچه هامان حجله باران است و بس
پر ز عطر یاد پاکان است و بس
دوستان یاد بسیجی ها به خیر
یاد مین و آرپی جی ها به خیر
بوی خون و بوی باروت و ژسه
خاطرات بچه های مدرسه
جنگ یعنی لحظه های بی کسی
جنگ یعنی غربت و دلواپسی
جبهه یعنی یک نماز ناتمام
جبهه یعنی وصل با عشقی مدام
جبهه یعنی لحظه لحظه سوختن
آتش عشق و شرف افروختن
جبهه یعنی یک تقدس یک د

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

دوبیتی برای در سوگ شهیدان -( بیا گل نغمه ی ایمان بخوانیم ) * محمود ژولیده

9

دوبیتی برای در سوگ شهیدان -( بیا گل نغمه ی ایمان بخوانیم ) بیا گل نغمه ی ایمان بخوانیم
بیا از روح جاویدان بخوانیم
به یاد پاکی خون شهیدان
بیا با هم کمی قرآن بخوانیم
ای رُخت مانند اختر تابناک
سینه ات از هجر مولا چاک چاک
جان فدای پیکر پاکت که هست
تکه ای از استخوان با یک پلاک

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

شعر برای در سوگ شهدا -( من از عمق حقایق می نویسم ) * روح اله گائینی

11

شعر برای در سوگ شهدا -( من از عمق حقایق می نویسم ) من از عمق حقایق می نویسم
من از داغ شقایق می نویسم
اگر یاری کند روح شهیدان
از آن مردان عاشق می نویسم

شاعر : روح اله گائینی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

اشعار دو بیتی در سوگ شهدا -( بیا دل های خود را جا گذاریم ) * روح اله گائینی

9

اشعار دو بیتی در سوگ شهدا -( بیا دل های خود را جا گذاریم ) بیا دل های خود را جا گذاریم
مبادا عشق را تنها گذاریم
شهیدان لاله های سرخ عشقند
مبادا روی لاله پا گذاریم

شاعر : روح اله گائینی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:34
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

اشعار دو بیتی در سوگ شهدا -( از راز شهید، ای ضمیرت آگاه ) * روح اله گائینی

15

اشعار دو بیتی در سوگ شهدا -( از راز شهید، ای ضمیرت آگاه ) از راز شهید، ای ضمیرت آگاه
ای مادر کشته ی ره ثارالله
فرزند تو عاشقانه قربانی شد!
لا حول و لا قوه الّا باالله

شاعر : روح اله گائینی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار دوبیتی برای شهدا -( بیا با هم صفایی کرده باشیم ) * احمد حسین پور علوی

12

اشعار دوبیتی برای شهدا -( بیا با هم صفایی کرده باشیم ) بیا با هم صفایی کرده باشیم
به عهد خود وفایی کرده باشیم
بیا همچون شب حمله به اخلاص
برای هم دعایی کرده باشیم

شاعر : احمد حسین پور علوی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری دو بیتی برای شهدا -( رخ پروانه از هجرت غمین است ) * احمد حسین پور علوی

15

شعری دو بیتی برای شهدا -( رخ پروانه از هجرت غمین است ) رخ پروانه از هجرت غمین است
گل لاله ز بویت شرمگین است
همیشه قاب عکسی از شهیدان
میان سفره های هفت سین است

شاعر : احمد حسین پور علوی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

اشعار برای در سوگ شهدا -( یادش به خیر با بچه های هیئت ) * روح اله گائینی

12

اشعار برای در سوگ شهدا -( یادش به خیر با بچه های هیئت ) یادش به خیر با بچه های هیئت
یادش به خیر شور و نوای هیئت
شب های جمعه همگی هم نوا
شور می زدیم برا حسین زهرا
با ذکر یا حسین همه بچه ها
راهی بودیم به گلزار شهیدا
سر بند یا حسین رو سرهامون بود
یا فاطمه مدد رو لب هامون بود
یکی می گفت شهیدا شرمنده ایم
بعد شما ما همگی زنده ایم
اون یکی گفت : یاد حاج همّت به خیر
یاد آدم های با غیرت به خیر
اون یکی گفت: شهید فراموش شده
عشق شهادت دیگه خاموش شده
جوون ها حالا دیگه با کلاسن
کی دیگه فکر شهید و پلاکن
جای پلاک رو سینه ها صلیبه
چفیه دیگه تو ماها غریبه
تا که می گیم شهید به ما می خندن
انگ دیوونگی به ما می بندن
می گن که قرن بیست و یک رسیده
چرا همش حرف شما شهیده
فقط

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

اشعاری در سوگ شهدا -( کوچه های تمام این شهر از ) * محمد حسن بیات لو

15

اشعاری در سوگ شهدا -( کوچه های تمام این شهر از ) کوچه های تمام این شهر از
نام زیبایتان صفا دارد
هر خیابان به نام پاک شماست
نامتان بویی از خدا دارد
ای سفر کرده های سوی خدا
ما هنوز هم به یادتان هستیم
بی شما زنده ایم صد افسوس
از همه سمت رو به بن بستیم
ما عقب ماندگان قافله ایم
یک نظر به ما کنید شهدا
کاش می شد که مثل خود ما را
راهی ناکجا کنید شهدا
ما شنیدیم از برای این
« انقلاب» جان خود فدا کردید
دل بریدید از همه اما
همگان را ز خود رضا کردید
ای شهیدان این دفاع شریف
خانه ی بندگیتان آباد
تا که این نهضت خمینی هست
به خدا که نمی روید از یاد
گر نبودیم در زمان شما
ولی از راهتان خبر داریم
می دهیم قول مرد و مردانه
در مسیر شما قدم برداریم

شاعر : محمدحسن ب

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری زیبا در سوگ شهدا -( غبار خانه بروبید، عید می آید ) * محمد جواد زمانی

14

شعری زیبا در سوگ شهدا -( غبار خانه بروبید، عید می آید ) غبار خانه بروبید، عید می آید
ز کوچه هاست که بوی شهید می آید
صدای دلکشی از دور محملم را برد
درباره رایحه ی جبهه ها دلم را برد
دوباره آینه از زیر خاک آوردند
هزار باغ، گل سینه چاک آوردند
شراب نور دوباره به دست گستان است
بیا که پیکر خورشید روی دستان است
کجا شهید بمیرد که پرپری بزنیم
بیا به مجلس ترحیم خود سری بزنیم
هنوز لشگر ده نذر سید الشهداست
دوکوهه در تب پرواز حاج همت هاست
جبین آب از آن التهاب پُر چین است
هنوز ساحل والفجر هشت غمگین است
هنوز خاک شلمچه جون به دل دارد
ز هجر ان همه خورشید ، خون به دل دارد
سخن بگوی طلائیه باز دلتنگم
برای سجده ی سرخ نماز دلتنگم
تبسمی به من ای فکه هر دو تنهاییم
چگونه ب

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعاری زیبا در سوگ شهدا -( بیائید بیائید خدایا دلم تنگ یاران شده ) *حاج محمد نعیمی

13

اشعاری زیبا در سوگ شهدا -( بیائید بیائید خدایا دلم تنگ یاران شده ) بیائید بیائیدخدایا دلم تنگ یاران شده
چو باغی که دور از بهاران شده
خدایا به جانم صفایی ببخش
دلم را تو حال و هوایی ببخش
که این باغ را لاله کاری کنم
به یاد شهیدان بهاری کنم
شهیدان که با خون ملبس شدند
فدای دفاع مقدس شدند
مبادا که در قلب خاموش من
شود یاد آنان فراموش من
ز دریای چشمم گهر سفته ام
شبی با دل خویش سخن گفته ام
که ای دل بیا همتی کن که من
شوم قدری آزاد از قید تن
چرا از شهیدان عقب مانده ام
سپیده زد و رنگ شب مانده ام
شهیدان که بودند و ما کیستیم
مگر با شهیدان نمی زیستیم
مگر قلب تاریخ ما نیستند
مگر شمع بزم وفا نیستند
بیا پاسداریم تز خونشان
بیا تا نگردیم مدیونشان
بیائید فرهنگ سازی کنیم
که پیش خد

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار در سوگ شهدا -( چقدر در تب و تابم، بگو بگو چه شده استلم ) * محمد جواد زمانی

11

اشعار در سوگ شهدا -( چقدر در تب و تابم، بگو بگو چه شده استلم ) چقدر در تب و تابم، بگو بگو چه شده است
که باز مرغ دلم راهی شلمچه شده است
خوش آن زمین که در آنجا نشان گنجی بود
خوش آن زمان که کربلای پنجی بود
چنان به عطر حسین آن زمین سعادت داشت
که هر که بود در آن حاجت شهادت داشت
چه حیرتی، شب مهتاب داشت هر کشته
که سر به دامن ارباب داشت هر کشته
چقدر کام عطشناکشان ادب می داشت
که باز نام اباالفضل زیر لب می داشت
هنوز خاک شلمچه جنون به دل دارد
ز هجر آن همه خورشید خون به دل دارد
چه شعرهای لطیفی که بیت بیت شدند
نثار مکتب اسلام و اهل بیت شدند
در آن زمانه به این راز کس نشد آگاه
که هر شهید نظر می کند به وجه الله
برادران شهیدم شما مرا ببرید
مرا ز مرز شلمچه به کربلا ببرید

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعاری زیبا در سوگ شهدا -( خوشا آنان که در این دار فانی ) * محمود ژولیده

10

اشعاری زیبا در سوگ شهدا -( خوشا آنان که در این دار فانی ) خوشا آنان که در این دار فانی
به خوب و بد رضا بودند و رفتند
خوشا آنان که در بازار گیتی
خریدار صفا بودند و رفتند
خوشا آنانکه مشغول عبادت
به محراب دعا بودند و رفتند
خوشا آنانکه دائم در نیایش
به درگاه خدا بودند و رفتند
خوشا آنانکه وقت دادن جان
به دین مصطفی بودند و رفتند
خوشا آنانکه از روی ارادت
محب مرتضی بودند و رفتند
خوشا آنانکه درگاه عبادت
به هر دردی دوا بودند و رفتند
خوشا آنانکه از راه محبت
نوای نینوا بودند و رفتند
خوشا آنانکه در عین رفاقت
رفیقی با وفا بودند و رفتند
خوشا انانکه در عالم شب و روز
به فکر کربلا بودند و رفتند

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار در سوگ شهدا از محمود ژولیده -( ای خدا را به جهان محرم اسرار علی ) * محمود ژولیده

10

اشعار در سوگ شهدا از محمود ژولیده -( ای خدا را به جهان محرم اسرار علی ) ای خدا را به جهان محرم اسرار علی
ای نبی را به قدم یار و جلودار علی
من کی ام تا به مدح تو بگویم سخنی
ای خداوند سخن در همه اعصار علی
نیست در دایره ی کون و مکان جز تو کسی
بعد احمد به جهان نقطه ی پرگار علی
مریم آمد به حرم در به رخش حق نگشود
به رخ مام تو منشق شده دیوار علی
هدف از رفتن معراج نبی نصب تو بود
چون تویی منتخب حضرت دادار علی
ملک هستی همه از بود تو آمد به وجود
جود ما ذره بُود جود تو بسیار علی
هر چه گویند به توصیف صفات تو کم است
چه کند مشت کمی در بر خروار علی
تو همان خرقه به دوشی که به شب برقعه پوش
می زدی سر به یتیمان به شب تار علی
تو همانی که در از قلعه ی خیبر کندی
ذوالفقار تو بود قاتل کفا

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

متن روضه حضرت علی اکبر(ع) -( از آن مصیبت های دلخراش و جانسوز ) *

9

متن روضه حضرت علی اکبر(ع) -( از آن مصیبت های دلخراش و جانسوز  ) از آن مصیبت های دلخراش و جانسوز مصیبت جوان امام حسین ؛ علی اکبر است. برای رفتن به میدان خدمت پدر رسید تا اجازه بگیرد، امام حسین برخلاف همه ی کسانی که برای رفتن به میدان از امام اذن می خواستند و اباعبدالله بلافاصله اجازه نمی داد، همین که علی اکبر آمد ؛ سید الشهداء فرمودند: علی جان، حالا که آماده ی رفتن هستی، برو ، اما قبل از رفتن برای آخرین بار به خیمه ها برو و با اهل خیام خداحافظی کن.
علی اکبر آماده شد که به میدان برود، ابی عبدالله نگاهی به او کرد و گفت: « اللهم اشهد انه قد برز الیهم غلام اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولک.»
خدایا شاهد باش جوانی که به سوی این مردم به میدان می فرستم شبی

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

اشعار مخصوص حضرت علی اکبر(ع) -( قسم به جان همان کس که ) * محمد حسن بیات لو

18

اشعار مخصوص حضرت علی اکبر(ع) -( قسم به جان همان کس که  ) قسم به جان همان کس که پرورانده مرا
کنار جسم تو دیگر توان نمانده مرا
نمی شود ز کنارت به روی پا خیزم
ببین چگونه غمت بر عزا نشانده مرا
ز ناله ای که زدی رنگ چهره ام بر گشت
میان هلهله ی دشمنان کشانده مرا
دلم شبیه تنت پاره پاره گردیده
به غیر جان به لب آمده نمانده مرا
چگونه تا در خیمه دوباره برگردم
نمانده سوی، به چشمم رهی نشان ده مرا
مکش به روی زمین پا وگرنه می میرم
ز جای خیز به پا و دوباره جان ده مرا
خدا کند که دچار غم جوان گردد
کسی که داغ فراق تو را فشانده مرا

شاعر : محمدحسن بیات لو

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار مخصوص امام حسن مجتبی(ع) -( شنیدم که کریم و سفره داری ) *

11

اشعار مخصوص امام حسن مجتبی(ع) -( شنیدم که کریم و سفره داری ) شنیدم که کریم و سفره داری
شنیدم که قرار بیقراری
شنیدم صلح تو تا روز محشر
کند از دین احمد پاسداری
شنیدم حاتم طایی به کویت
نشسته بهر صد امّیدواری
شنیدم سبّ بابایت علی را
شنیدیّ و نمودی بردباری
شنیدم همره زهرا به کوچه
گذر کردی به روزی روزگاری
شنیدم دیده ای سیلی زدن را
که کردی گریه چون ابر بهاری

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

به مناسبت سالروز ارتحال ملکوتی عارف کامل الهی، مجذوب سبحات ربانی،حضرت آیت الحق سید_هاشم_حداد از اقدم تلامذه اخلاقی کبیر آیت_الله_قاضی اعلی الله مقامهما. -(از این دل آه از این دل داد ای داد) * حسن لطفی

1027

به مناسبت سالروز ارتحال ملکوتی عارف کامل الهی، مجذوب سبحات ربانی،حضرت آیت الحق سید_هاشم_حداد از اقدم تلامذه اخلاقی کبیر آیت_الله_قاضی اعلی الله مقامهما. -(از این دل آه از این دل  داد ای داد) از این دل آه از این دل داد ای داد
از این غم وای از این غم داد بیداد
اگر سنگم اگر سختم چو فولاد
خداوندا رسان من را به حداد
اگر هیچم ولی امید دارم
اگر ذره غم خورشید دارم
بخوان سید بخوان از ذکر یاهو
که در دل آتش توحید دارم
بخوان سید که میسوزم کبابم
خرابم کن خرابم کن خرابم
مرا در کوره‌ی آهنگریت
مذابم کن مذابم کن مذابم
از این اِنیَتَم استغفرالله
از این استغفرالله آه ای آه
الا یابنَ العلی جان کُمیلت
مرا آتش بزن شبهای این ماه
مرا سیراب کن از ربنا هو
مرا پرواز ده تا قرب تا هو
وجودم را زِ نور ذات پُر کن
بگو لاهو الاهو و یاهو

  • جمعه
  • 25
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ترحیم -(بنام آنکه غفار و رحیم است) * رسول چهارمحالی

142

ترحیم -(بنام آنکه غفار و رحیم است) بنام آنکه غفار و رحیم است
برای بندگانش هم کریم است

ودود است و غفور ستار عالم
درون قلب های ما مقیم است

گهی در قعر چاه همراه یوسف
گهی همراه موسی کلیم است

بود خلاق عالم ملک هستی
بشر را هر کجا آری نعیم است

به فکر بندگانش بوده هر دم
گدا و شاه با طفل یتیم است

بود راهش طریقی از سعادت
که راه او طراط المستقیم است

در رحمت گشاید باز هر وقت
کریم است وبر عالم حلیم است

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

ختم و ترحیم -(روزی همه مهمان خدا می گردیم) * رسول چهارمحالی

208

ختم و ترحیم -(روزی همه مهمان خدا می گردیم) روزی همه مهمان خدا می گردیم
از عالم و آ دم که جدا می گردیم

دست از همه می بُریم ای اهل زمین
خلقی به عزای تو شود زار و حزین

با رفتن از خاک به سوی افلاک
ما جای بگیریم همیشه در خاک

جز فاتحه چیزی نشود دمسازت
اعمال تو می شود کلید رازت

گلچین زمان روز و شبت تار کند
اعمالْ تو را همدم و همیار شود

از مال و زن و بچه نداری ثمری
در روز و شبت نیست دیگر سحری

هر کس برود از پی خود بر کاری
ای بنده تو را نیست دگر غمخواری

دست تو به دامان علیست معجزه گر
زیرا که علی به خلق بوده چو پدر

او هست شفیع خلق اندر همه جا
با ذکر علی و فاطمه بلند بگو یا الله

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مجلس ترحیم -(هوای خانه چقدر سرد گشته ای دلبر) * رسول چهارمحالی

163

مجلس ترحیم -(هوای خانه چقدر سرد گشته ای دلبر) هوای خانه چقدر سرد گشته ای دلبر
به جز هوای تو نیست هیچ اندر سر

تمام گرمی این خانه بوده و هستی
حضور تو همه شور هست در باور

نظر به گوشه کنار جهان که بندازم
فقط تویی که دوچشم مرا نموده تر

زعطر ناب وجودت معطر است دنیا
دوباره بوی تو پیچیده ای گل احمر

چو خاطرات تو را می کنم مرور هر روز
زصبح تابه سحرچشم دوخته ام بردر

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد