مجلس یزید

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

نوحه اهل بیت درمجلس یزید _آل پیمبر کجا مجلس بزم و شراب * اسماعیل تقوایی

1928
1

نوحه اهل بیت درمجلس یزید _آل پیمبر کجا مجلس بزم و شراب نوحه اهل بیت درمجلس یزید
آل پیمبرکجا /مجلس بزم شراب
دیده زینب بود/ازاین جسارت پرآب
واویلتا زینبا ، واویلتا زینبا، واویلتا زینبا، واویلتا زینبا ۲
_________________________
سر حسین شهید/میان طشت طلا
یزید ملعون زند/ضربه بر آن بر ملا
واویلتا...
__________________________
به خیزران شدهدف/بوسه گه مصطفی
ناله زند زینبش/ز سختی این جفا
واویلتا...
____________________________
صحبت یک دختر و/کنیزی آمد میان
خروش زینب ببین/که بسته شد آن دهان
واویلتا...

شعر :اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 5
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 01:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد حاج غلامرضا سازگار

مجلس یزید -(طشتِ طلا و چوب و لب و آیه و شراب) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1850
1

مجلس یزید -(طشتِ طلا و چوب و لب و آیه و شراب) طشتِ طلا و چوب و لب و آیه و شراب
خاکستر و غُبارِ رَه و خون و آفتاب

در حیرتم که از چه نرفتی زمین فرو
ای وای من چگونه نشد آسمان خَراب

در پای طشت، دخترِ زَهرا نریز اَشک
هرگز کسی نریخته در بَزمِ مِی گُلاب

لب ها، تَرک تَرک زِ عطش، روی هر لبی
انگار نُقطه نُقطه نوشته است، آب آب

آوای وَحی و حنجرِ خشک و لب کبود
دیگر به او کنند، چرا خارجی خطاب؟

با آن گلوی غرقه به خون، طشت گریه کرد
بر آن لب و دهن، جگرِ چوب شد کباب

بر چرخ رفت شیونِ هشتاد و چار زن
انگار بود دیدهء آن سنگ دل به خواب

ای آسمان سؤال من این است، دیوها
بازوی حور را، زِ چه بستند در طناب؟

با لطف بی حساب پیمبر، به اُمّتش
و الله شد به عترتِ او ظلمِ بی حساب

(میثم) یزید چوب زند بر لبِ حسین
این صحنه را چگونه تماشا کند رباب؟

  • شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه مجلس یزید -(از این مصیبت،دل ‌شده بی تاب) * امیر عباسی

1391
3

نوحه مجلس یزید -(از این مصیبت،دل ‌شده بی تاب) از این مصیبت،دل ‌شده بی تاب
آل عصمت و،مجلس شراب
آه و واویلا...
دستانِ بسته،قلبِ شکسته
دلهای یاران،در غم نشسته
آه و واویلا...
عاقبت بعد از،عُمری عزیزی
وامصیبت از،حرفِ کنیزی
آه و واویلا...
قلب زینب بر،غم مبتلا بود
جانش میانِ،طشت طلا بود
آه و واویلا...
لالهٔ زهرا،گَشته پژمرده
در پیش زینب،خیزران خورده
آه و واویلا...

  • چهارشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)بس کن یزید/بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن * محمود اسدی

1685

(غزل)بس کن یزید/بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن
دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن

از سلسله کبود شده پیکرم ولی
زخمم بزن به پیکر و زخم زبان مزن

راس بریده گریه به حالِ سه ساله کرد
بس کن یزید طعنه به اشک روان مزن

این لب ترک ترک شده و سنگ خورده است
ای بی حیا دگر به لبش خیزران مزن

بس کن یزید دختر او نیمه جان شده
بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن

هرجاکه رفت سر،پیِ سر مادرش رسید
درپیش چشم مادر قامت کمان مزن
******
شائق

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

زبان حال حضرت زینب(س) -(دوچشمم غرق خون بودو نظربرطشت زرکردم) *استاد سید هاشم وفایی

1333

زبان حال حضرت زینب(س) -(دوچشمم غرق خون بودو نظربرطشت زرکردم) دوچشمم غرق خون بودو نظربرطشت زرکردم
توقرآن خواندی و من برلبان تو نظر کردم
گهی با دیدن لب های تو یاد حسن بودم
گهی دیدم سرت راغرق خون یاد پدر کردم
به امیدی که چشم بسته ات راوا کنی یکدم
دمادم دیده را لبریز از خون جگرکردم
درآن لحظه که دشمن چوب برلعل لبت می زد
گریبان چاک دادم ازغم تودیده ترکردم
اگربی طاقتی ازخود نشان دادم مکن منعم
که من ازبهر طفلان تواحساس خطر کردم
درآن جا شاهدم بودی چگونه خطبه ای خواندم
دل بیدادگر رابا کلامم شعله ور کردم
اگرجویای حال زینبت هستی خداداند
پس از تو لحظه هایم رابه آه و گریه سر کردم
قسم برآن «وفایی» کز تو دیدم در ره توحید
جهان را از وفا و ازقیامت با خبرکردم

  • چهارشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

معجر زینب -(دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند ) * وحید قاسمی

2319
2

معجر زینب -(دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند ) دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند
چوبِ حراج بر غمِ ایوب می زند
پایِ سربریده ی خورشید مُلک ری
پیوسته حرفِ گندم مرغوب می زند
رویش سیاه! کاسه صبرم لبالب است
در کاخ شام،معجر زینب معذب است
بیهوده خسته می کند این چوب را یزید
این سر همیشه روی لبش ذکر یارب است
تکلیفِ طشت واین همه باران چه می شود؟
پایانِ ماجرایِ اسیران چه می شود؟
گیرم حسین پاره ی قلبِ نبی نبود!
پس احترام قاری قرآن چه می شود؟
ای خیزران! عجول تر از خنجری چرا !؟
مانند تیر حرمله ناباوری چرا !؟
قرآن که خواند، شک به مسلمانیش نکن!
در انتظار معجزه ای دیگری چرا !؟
آهسته تر بزن! به پیمبر گناه نیست!
لب های سنگ خورده ی او روبراه نیست
داری درست جایِ

  • جمعه
  • 20
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اربعین حضرت زینب س -(ای سر که جا تو تشتِ زر داری....آیا؟از حال و روزِ من خبر داری....آیا؟) * هستی محرابی

814

اربعین حضرت زینب س -(ای سر که جا تو تشتِ زر داری....آیا؟از حال و روزِ من خبر داری....آیا؟) ?#زبانحال_حضرت_زینب_س_با_سر
#برادر_در_بزم_یزید_لعنه_الله_علیه
#سبک_واحد_نو_سروده?

?️بند (اول)

ای سر که جا تو تشت زر داری..... آیا (۲)
از حال و روزِ من خبر داری...... آیا (۲)
بر بی کسیِ من نظر داری...... آیا (۲)

بشنو بگویم.....
بشنو بگویم.....

بشنو بگویم.... ای ماهِ شمع افروزِ من (۲)
بشنو بگویم.... این قصه ی پُر سوزِ من (۲)
بشنو بگویم.... چی اومده بر روز من(۲)

داد از اسارت ....
داد از اسارت.....

آه!

از بس ما رو دوُنده ان (۲)
تو کوچه های شهرِ شام (۲)
اون شب رقیه گم شده (۲)
تو اون هجوم و ازدحام (۲)

جونم حسین.... جونم حسین (۲)
جونم حسین ....جونم حسین (۲)

?️بند (دوم)

ابرِ سیاه افتاده بر ر

  • جمعه
  • 20
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

مجلس یزید -( چوب ستم و سر بریده) *استاد حاج غلامرضا سازگار

514

مجلس یزید -( چوب ستم و سر بریده) چوب ستم و سر بریده
والله قسم نـدیده دیـده

این لعل لبی که می‌زنی چوب
پیغمبــر اکـرمش مکیده

هر کس سر نی زده است سنگش
قرآن ز دهان وی شنیده

آهسته بزن که پای این طشت
رنگ از رخ فاطمه پریده

آهسته بزن که دور این سر
سروِ قد مصطفی خمیده

آهسته بزن که ایستادند
یک مشت اسیر داغدیده

آهسته بزن که سینه‌اش را
از ضرب سنان «سنان» دریده

هم دشمنش از جفا زده سنگ
هم قـاتلش از قفـا بریده

والله قسم گـریسته خـون
تیغی که بر این گلو رسیده

هم لب ز عطش دو چوبه خشک
هم خون دل از دیده چکیده

کی دیده کنار مجلس می
قرآنِ به خاک و خون کشیده

از زخم، سرش گرفته بوسه
بادی که به صورتش وزیده

«میثم» شررِ غمِ حسین است
روحی که به پیکرت دمیده

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی مجلس یزید ملعون(سبک شبهای جمعه میگیرم هوات و) * مرتضی محمودپور

1004

نوحه‌ی سینه زنی مجلس یزید ملعون(سبک شبهای جمعه میگیرم هوات و) ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾مجلس یزید ملعون

◾بند‌اول
ماه فروزان هر شب حسین جان
قاری قرآن زینب حسین‌جان
اینجا نه جای من و نه جای تو
دیدم که زخمی بوده لبهای تو(۲)
وای‌‌.....دچار بلایم حسین‌جان
وای...گرفته صدایم حسین‌جان(۲)

◾بنددوم
چوب خیزان را به لبها مزن
آتش بر دل زار زهرا مزن
این راس جدا سبط پیغمبر است
در باغ ولا لاله‌ی پرپر است(۲)
وای.... تشنه سر جدا حسین‌جان
وای.....خون‌بهایت خدا حسین‌جان(۲)

  • دوشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 09:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مجلس یزید -( در زدند و علی دم در رفت) * وحید عظیم پور

378

مجلس یزید -( در زدند و علی دم در رفت) در زدند و علی دم در رفت
یک یهودیست سائل این در
کار او چیست ؟ دخترش کور است
یا علی لطف کن بر این دختر

گفت داخل شو که شفا اینجاست
تا ببینید نور عینم را
نور اگر خواستید صبر کنید
تا صدایش کنم حسینم را

دستهای حسین بر چشم
دخترک خورد و چشم ها وا شد
کور آنجا به پلک هم زدنی
با نگاه حسین بینا شد

گفت مرد یهود بعد از این
ای مسیحا ستاره‌ی شب تو
من مسلمانم و غلام حسین
دخترم هم کنیز زینب تو

خواهشا پیش زینبت باشد
تا از او بندگی بیاموزد
تا ببینم شبیه پروانه
پای شمع حسین میسوزد

دخترک چند وقت در آن بیت
بود شاگرد زینب کبری
گرچه بسیار سخت بود اما
رفت از آن حرم به حکم قضا

چند سالی گذشت و زینب را
در اسارت به شام آوردند
اسرا را خرابه‌ی کاخِ
مرد لقمه حرام آوردند

به کنیزان خویش گفت یزید
چون لباس قشنگ میپوشید
با زنم هنده تا خرابه روید
خودتان نیز فخر بفروشید

وارد صحنه‌ی خرابه شدند
هنده و دور او کنیزانش
روی یک صندلی نشست و سپس
خورد سنگ محک به ایمانش

رو به سردسته‌ی اسیران گفت
تو چرا سربه‌زیر هستی پس؟
ظاهرا که رشیده می‌آیی
چه شده اینچنین شکستی پس؟

زینب اول به او جواب نداد
هنده پرسید از کجا هستید *
گفت ما از مدینه آمده ایم
هنده اسم مدینه را که شنید

پاشد از صندلی نشست زمین
گفت بر مردم مدینه سلام
خبر از خانه‌ی علی بدهید
گر بگویید کرده اید اکرام

من شفا دیده ام به دست حسین
ورنه یک عمر کور سو بودم
خواهری هم به نام زینب داشت
سالها من کنیز او بودم

_هنده جان از حسین پرسیدی
بین دستان شوهرت سر اوست **
این که نشناختی‌ش اینجاهم
معجرش گشته پاره خواهر اوست ***

آن سر تکه تکه عباس است
آن سر تیغ خورده هم اکبر
آن سر کوچکی که خورده به تیر
سر طفل حسین علی اصغر

من همانم که خارج از خانه
دور خود هفت تا برادر داشت
این که دنبال معجرم باشم
بین بازار را که باور داشت

عزتم خوار شد به قدری که
دشمنم گوش بر صدایم داد
خرجت زینبٌ من الفسطاط
دخلت زینبٌ علی‌بن زیاد

غم به جان زن یزید نشست
مو پریشان نمود ، جامه درید
رفت از حال و تا به هوش آمد
با همان وضع رفت سمت یزید

_جای هنده درون کاخ اما
روی خاک خرابه سرورمن
معجر پاره پاره‌ی زینب
خاک خورده‌ست خاک بر سر من ****

پسر آن زن جگرخواره
پاشد و دست بر عبایش شد
تا کسی رو به همسرش نکند
زود انداخت بر سر زن خود

عجبا این یزید ملعون است
بی حجابی هنده سرخش کرد
روضه ای باز تر نگویم از این
بین بازار دختری غش کرد

* مِن اَیِّ البِلادِ انتم؟
** وَ اِن سَئَلتِ عَنِ الحٌسَینِ فَهذا رأسهُ بَینَ یَدَی یزیدٍ
*** و اِن سَئَلت عَنِ زَینَبٍ، فَاَنَا زَیَنَبُ بنت عَلّیٍ وَ هذِی اُمُّ کُلثُومٍ وَ هؤُلاءِ بَقیةُ مُخَدّرات فاطِمَة الزّهراءِ
**** وا اِماماهُ، وا سیّداه، وا حُسیناه! لَیتَنی کُنتُ قَبلَ هذا الیوم عَمیاء وَلا اَنظُرُ بناتَ فاطمة الزّهراء سلام الله علیه علی هذِهِ الحالَةِ

  • سه شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

سربی تن -(سرت وقتی که درتشت طلابود) *استاد سید هاشم وفایی

1946

سربی تن -(سرت وقتی که درتشت طلابود) سرت وقتی که درتشت طلابود
وجودم برغم تو مبتلا بود
سرت بی تن چهل منزل سفرکرد
تنت بی سر به دشت کربلابود

  • چهارشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

رباعی مجلس یزید -(در طشتِ طلا بر سرِ او چوب مزن) * رضا رسول زاده

860
1

رباعی مجلس یزید -(در طشتِ طلا بر سرِ او چوب مزن) در طشتِ طلا بر سرِ او چوب مزن
بر زخمِ رگ‌ِ حنجرِ او چوب مزن
راسِ پدری را تو به طشت این گونه
پیشِ نگهِ دخترِ او چوب مزن

  • جمعه
  • 20
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه و نوحه)ای بی حیا چوب جفا مزن بر این لب * محمود اسدی

1612
5

(زمزمه و نوحه)ای بی حیا چوب جفا مزن بر این لب ای بی حیا چوب جفا مزن بر این لب
از غصه ی این سر ز پا افتاده زینب
سر بریده و شراب
وایِ من از حال رباب
مظلوم حسینم

این سر که پیوسته برآن لب چوب کین خورد
دیدم به چشمم از روی نیزه زمین خورد
چوب از اهانت خسته شد
دندان او شکسته شد
مظلوم حسینم
****
شائق

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(ترکیب بند)خنجر تیز/شام خاکت به سر،ای کاش که گردی تو خراب * محمود اسدی

628

(ترکیب بند)خنجر تیز/شام خاکت به سر،ای کاش که گردی تو خراب شام خاکت به سر،ای کاش که گردی تو خراب
ده نفر را همه بستی به سر و دست طناب
فاطمه چشم تو روشن،وسط بزم شراب
خنده کردند به لیلا و عروس تو رباب
جای دارد که بمیرد ز همین غم آدم
که بوَد گرد نوامیس خدا نامحرم

چشم ها از همه سو،تا که به زنها افتاد
زین محن ولوله در عرش معلی افتاد
بین آن بزم دگر، زینب کبرا افتاد
مادرش فاطمه در پای سر از پا افتاد
تا به لبهای حسین چوب به شدت می خورد
دستها رفته به بالا و به صورت می خورد

خواهرش دید و صدا زد که حرامی زاده
بزن آهسته،نبی بوسه بر این لب داده
بزن آهسته که آن سوی علی استاده
بزن آهسته،سکینه به زمین افتاده
به لب خشک حسین خنجر تیزی می زد
وای من سرخ مویی حرف کنیزی می

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:58
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

مجلس یزید -(گر علی بعد از نبی بر مؤمنان مولا نبود) * صامت بروجردی

776
1

مجلس یزید -(گر علی بعد از نبی بر مؤمنان مولا نبود) گر علی بعد از نبی بر مؤمنان مولا نبود
اسمی از اسلام و از اسلامیان بر جا نبود
.
آنکه را «لولا علی» بُد عمده اسباب کار
در خلافت لایق این دعوی بیجا نبود
.
ای پناه بی‌پناهان یا علی، در کربلا
گر تو بودی در برِ دشمن، حسین تنها نبود
.
هیچ لامذهب نکشته میهمان را تشنه لب
خود گرفتم آب مهر مادرش زهرا نبود
.
کی کند رأس مسلمان را مسلمان بر سنان
در برِ گبر و نصارا این عمل زیبا نبود
.
آن تن نازک که شد از نعل اسبان توتیا
زیب آغوش نبی و سید بطحا نبود؟!
.
آن که از شمشیر خود پیشانی اکبر شکافت
آگه از حال حسین و ناله لیلا نبود
.
آن سری کاندر برِ حق بود دایم در سجود
روی خاکستر به کنج مطبخ او را جا نبود
.
آل طاها را

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)لب چاک خورده/در مجلس یزید هیاهو به پا شده * محمود اسدی

686

(غزل)لب چاک خورده/در مجلس یزید هیاهو به پا شده در مجلس یزید هیاهو به پا شده
زهرا خدا کند که نبیند چها شده

وضع سرت توان حرم را ربوده ست
خیلی یزید خون به دل ما نموده ست

می خورد آب و در طفلانت آب ریخت
ای خاک بر سرم به سر تو شراب ریخت

از شدت عطش لب تو چاک خورده است
با من بگو رخ تو کجا خاک خورده ست

برخواستم چو،چوب به لبهای تو نشست
دندان تو مقابل چشمان من شکست

وای از دل رباب به پا گشت هلهله
با نیش خند-آمده از راه حرمله

ناموس تو به حلقه ی نامحرمان حسین
شد آستین،حجاب رخ کودکان حسین

ای وای مطربان همه در مجلس آمدند
بر اشک غربتم همه ساز و دهل زدند

من آبله به پا و ستادم به پا حسین
اما حرامیان همه بنشسته یا حسین

در پرده جای داده عیال خودش،ولی

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

در منقبت حضرت زینب(س)در مجلس یزید * مرتضی محمودپور

438
2

در منقبت حضرت زینب(س)در مجلس یزید ◾ مجلس یزید ملعون
◾خطبه‌ی دختر کبری علی(س)

گوئیا زینب دوباره فتح خیبر کرده است
خطبه‌خوان‌ گردیده یاری‌برادر کرده‌است

شام را ویران نمود و دین و قرآن حفظ شد
اقتدا درخطبه‌خوانی‌چون‌به‌مادر کرده است

آسمان دیده‌اش ابری شده بهر حجاب
عصمتش‌‌زهرائیست‌وحفظ‌معجرکرده‌است

مجلس نامحرمان حال یتیمان را چو دید
باسر ببریده در طشت طلا سرکرده است

خار شد آل امیه با کلام زینبی
زان خطاب نافذش کار پیمبر کرده است

پیش چشمان همه فتح‌الفتوح تازه کرد
فاتحانه کار را با نام حیدر کرده است

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 23:59
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

مجلس یزید -( سرت در طشت، پا به پای من سوخت ) * میثم مومنی نژاد

261

مجلس یزید -(   سرت در طشت، پا به پای من سوخت ) سرت در طشت، پا به پای من سوخت
چو گیسویت، به این یلدای من سوخت

به قربان لبت، این رسم عشق است
تو خوردی خیزران، لب‌های من سوخت

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

حضرت زینب س -(کربلا دانشگهِ تدریس عشقِ زینب است) * هستی محرابی

745

حضرت زینب س -(کربلا دانشگهِ تدریس عشقِ زینب است) #برداشتی_مختصر_از_خطبه_حضرت
#زینب_س_درکاخ_یزید_لعنت_الله_علیه

«ثُمَّ کَانَ عَٰقِبَهَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ بِهَا یَسۡتَهزِءُونَ

سپس عاقبت آن کسانی که مرتکب کارهای بد شدند، این شد که کافر شده و آیات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند[روم آیه۱۰]

بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار
گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار

در میانِ تشتِ زرّین می درخشد قرصِ مَه
خیره مانده چشمِ شَه بر خواهرانِ داغدار

بی حیا می زد به راسِ شاهِ دین با خیزران
پیشِ چشمانِ رقیه دختِ شاه و شهریار

منظره درد است دردِ غربتِ خونِ خدا
لیک زینب مثلِ زهرا در

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:03
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی بازار شام و مجلس یزید(سبک و ملودی جدید) * مرتضی محمودپور

724
1

نوحه سینه زنی بازار شام و مجلس یزید(سبک و ملودی جدید) ◾نوحه سینه زنی
◾بازار کوفه و شام
◾باسبک و ملودی جدید

◾بنداول
طعنه و زخم زبان بشنیدم
برادر حسین جان
بر سر نیزه سرت را دیدم
برادر حسین جان
از روی...
نیزه تکلم کن تا من جان بگیرم
در بین....
کوفیان برادر اسیرم اسیرم
دختر کبرای علی منم من منم من
کوثر زهرای علی منم من منم من
ای مه تابانم قاری قرآنم
ای جانم ای جانم (۴)

◾بنددوم
دختر کوچکت داره میمیره
میمیره میمیره
دستشو رو صورت خود میگیره
میگیره میگیره
نگاش کن....
تا جان تازه ای بگیره
از داغت....
روی دستام داره میمیره
دلم به درد و داغ تو مبتلاست
مبتلاست
مقتل من بعد تو در کربلاست
کربلاست
ای مه تابانم قاری قرآنم
ای جانم ای جانم(۴)

#مرتضی_محمودپور
haajmorteza@

  • یکشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مجلس یزید -( آمد زمان سخت اسیری میان شام) * محمد جواد شیرازی

373

مجلس یزید -( آمد زمان سخت اسیری میان شام) آمد زمان سخت اسیری میان شام
کوچه به کوچه سختی ماندن در ازدحام

دروازه ی شلوغ و تجمع میان راه
ساعات سخت رد شدن از هجمه ی نگاه

از روی نیزه حال خراب مرا ببین
با آستین پاره حجاب مرا ببین

در شام داده اند به ما چه مدارجی!
با طعنه گفته اند به ما قوم خارجی

خندیده اند بر غم ما در ازای چه؟!
پوشیده اند رخت عروسی برای چه؟!

ارکان آسمان و زمین تیره می شوند
مردان مست شام به ما خیره می شوند

رقاصه ها کنار من آهنگ می زنند
زن ها ز پشت بام سویم سنگ می زنند

با ضرب کعب نیزه، به اجبار می برند
ما را برای چه سر بازار می برند؟!

حرفی نمی زنم که شدم از خجالت آب
زینب کجا و رفتن در مجلس شراب؟!

با دست بسته راهی دارالخلافه ام
از مجلس یزید حسابی کلافه ام

در بین طشت رفت سرت، نیمه جان شدم
با چشم خیس خیره سوی خیزران شدم

آنقدر زد به روی لبت در برابرم
دندان تو شکست، بمیرم برادرم

از ظلم روزگار گرفته دلم، چه بد...
باید زن یزید به ما پوشیه دهد؟!

پنجاه سال شد که به عشقت عجین شدم
امشب بیا ببین که خرابه نشین شدم

  • چهارشنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:00
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن کردی

مجلس یزید -( می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند) * حسن کردی

453

مجلس یزید -( می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند) می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند
خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند

چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین
زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین

با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد
خیزران با دل یک قافله بازی می کرد

مگر از خاطره ام می رود آن بزم عذاب
می چکید از لب آن مردک سرمست شراب

خواهرت می رسد از راه طنابی بر دست
دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست

مست بود و به دهانش غزلی کفر آمیز
تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر آمیز

دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد
به تماشای تو در طشت طلا برخیزد

هر چه کردم نگذارم به تو سوگند نشد
خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

مجلس یزید -( به شام غم رسیده آل الله) * رضا یعقوبیان

381

مجلس یزید -( به شام غم رسیده آل الله) به شام غم رسیده آل الله
همه ی گل های رسول الله
بین زن ها و کودکان حرم
به روی نیزه سر ثار الله
یا حسین جان،حسین حسین مظلوم۳

روز اهل حرم شده چون شام
شده بر اهل بیت چو ظلم مدام
می زند سنگ کینه مردم شام
بر سر و روی شان ز روی بام
یا حسین جان،حسین حسین مظلوم۳

زین ستم ها دل حرم شد خون
زینب و خواهرش شده محزون
بس زدند تازیانه و سیلی
رخ طفلان همه شده گلگون
یا حسین جان،حسین حسین مظلوم۳

چه کشیده حرم به شام خراب
دست شان را ببسته اند به طناب
برده اند با زخم زبان دشنام
آن ستمدیدگان به بزم شراب
یا حسین جان،حسین حسین مظلوم۳

دیده اند ظلم و کینه جور و جفا
بزم شان گشته همچو کرب و بلا
شده بزم شراب آن ملعون
سر پاک حسین به تشت طلا
یا حسین جان،حسین حسین مظلوم۳

کودکان حسین همه گریان
عمه استاده با دل سوزان
شده از کینه های دشمن دین
تشت زر جای قاری قرآن
یا حسین جان،حسین حسین مظلوم۳

زد گل فاطمه دم از محبوب
بر لبش زد یزید دون با چوب
از ستم های دشمن بی دین
شد لبان گل علی مضروب
یا حسین جان،حسین حسین مظلوم۳

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مجلس یزید معلون در شام * مرتضی محمودپور

399

مجلس یزید معلون در شام ◾مجلس یزید معلون

دلم به یاد یتیمان و زینب آشوب است
سزای خواندن قرآن بگو مگر چوب است؟

سر بریده و طشت طلا و بزم شراب
برای‌شاه‌شهیدان‌گمان‌کنی‌خوب است؟

یزیدِ بدسیر آنکس، که دشمن دین بود
به‌پیش‌زینب‌کبری،همیشه‌مغلوب است

صدای خطبه‌ی غرای حضرت سجاد
بگوش‌آمده‌دیدم‌که‌خصم مرعوب است

تمام شام به یکباره از نفس افتاد
ز نطق سیدسجاد ظلم سرکوب است

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:21
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

خطبه حضرت زینب(س) -(خُطبِهء زِینَب اَگر دَر سَفَرِ شام نَبُود) *مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی

353

خطبه حضرت زینب(س) -(خُطبِهء زِینَب اَگر دَر سَفَرِ شام نَبُود) خُطبِهء زِینَب اَگر دَر سَفَرِ شام نَبُود
از فَداکارِی شاهِ شُهدا نام نَبُود

نَه هَمِین نام نَبُود از شَهِ خُونین کَفَنان
اَثر از مَکتَبِ اَرزَندِهء اِسلام نَبُود

از مَدِینِه زَن و فَرزند بِه هَمرَه بُردَن
نُکتِه اِی بُود که اَندَر خُورِ اَفهام نَبُود

کاش می بُود یِکی تا که بِگُویَد بِه یَزِید
جای بانُوی حَرم دَر مَلاء عام نَبِود

چُوب چُون بَر لَب و دَندانِ شَهِ دِین می زَد
خواهَرِ غَمزَدِه اَش را دَمی آرام نَبُود

جَست از جا و بِه مانَندِ پِدر راند سُخَن
که نَظیرَش بُه سُخَن دَر هَمِه اَیّام نَبُود

اَثر از دُختَرِ وِیرانِه نِشینی باقیست
گر چِه آن روز چُو وِی دُختَرِ گُمنام نَبُود

لِیک نَبُوَد زِ مَعاوِیِه و پُورَش اَثَری
با وِجودِی که بِه جُز دَر کَفِشان شام نَبُود

این دَلیلِیست که حَق باقی و باطِل فانیست
فِکرِ دُنیا طَلَبان جُز غَلط و خام نَبُود

#خوشدل آن کَس که حُسینی شده از روزِ نَخُست
هِیچ گه فِکرِ پَرَستیدَنِ اِصنام نَبُود

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 00:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حصرت زینب س -(بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار) * هستی محرابی

237

حصرت زینب س -(بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار) #برداشتی_مختصر_از_خطبه
#حضرت_زینب_س_در_کاخ
#یزید_لعنت_الله_علیه

«ثُمَّ کَانَ عَٰقِبَهَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ بِهَا یَسۡتَهزِءُونَ

سپس عاقبت آن کسانی که مرتکب کارهای بد شدند، این شد که کافر شده و آیات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند[روم آیه۱۰]

بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار
گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار

در میانِ تشتِ زرّین می درخشد قرصِ مَه
خیره مانده چشمِ شَه بر خواهرانِ داغدار

بی حیا می زد به راسِ شاهِ دین با خیزران
پیشِ چشمانِ رقیه(س) دختِ شاه و شهریار

منظره درد است دردِ غربتِ خونِ خدا
لیک زینب مثلِ زهرا(س)در شکوه و اقتدار

سعیِ دشمن بود خود پیروز باشد در مصاف
محو گردد نامِ زیبای حسین(س)از روزگار

حیدری ثانی ست زینب،گر چه میدانیم ما_
لافتی اِلا علی لاسیف اِلا ذوالفقار

با کلامِ حق سخن آغاز کرد امّا چه سود !
کی شود با نطقِ اَحسن آشنا گوشِ حِمار

استنادِ خطبه اش آیاتِ قرآن کریم
ظلم گر باشد نخواهد شد حکومت پایدار

بند بندِ نطقِ او تبیینِ دینِ جدِ اوست_
اینکه رفته بعد او در هاله ی گرد و غبار

انقلابِ کربلا را، عشق معنا می کند
با همه افشاگری های یزیدِ می گسار

با شهامت گوید از زشتیِ افکارِ یزید
ظالمان را میکند در چشمِ هر آزاده خوار

ریشه ی افکارِ پستش را نشانه می رود_
با بیانِ این که شد بنیانِ ظلمِ بی شمار

اوست در کاخِ ستم از سرزنش های یزید_
در دفاع از آرمانش می کند بس افتخار

ای یزید اظهارِ خوشحالی مکن از فعلِ خود
زود رسوا گردی و نقشِ پلیدت آشکار

راهِ ما حق است و پیروزی بدان از آنِ ماست
این چنین هستیم ما در هر دو عالم رستگار

آه! از دستت اگر داغِ برادر دیده ایم_
یا نمودی تا قیامت جانِ ما را داغدار_

لیک جاویدان بماند پرچمِ آزادگی_
بر فرازِ بامِ عالم تا طلوعِ انتظار

تا قیامت شعله ی عشقِ حسینم روشن است
تا جهان باقی ست ما هستیم و جانی سوگوار

در مرامِ عاشقی، خواهر برادر نیستند
عشق زینب(س)را نباشد در کلامِ ما عیار

مِهرِ جانش به برادر نیست صرفِ خواهری_
بلکه او دارد تولّا بر ولیِ کردگار

ما رایت° اِلا جمیلا پاسخِ دشمن شده
از زبانِ پاک بانوی متین و استوار

کربلا دانشگهِ تدریسِ عشقِ زینب(س)است
این چنین دانشگهی دارد چنین آموزگار

جز وفا وُ صبر و غیرت هیچ در زینب نبود_
"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود"

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 10:26
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 امیر عباسی

مرثیه ی حضور آل الله صلوات الله علیهم اجمعین در مجلس یزید لعنة الله علیه -(با دلی بشکسته و پر اضطراب) * امیر عباسی

51

مرثیه ی حضور آل الله صلوات الله علیهم اجمعین در مجلس یزید لعنة الله علیه -(با دلی بشکسته و پر اضطراب) مرثیه ی حضور آل الله صلوات الله علیهم اجمعین در مجلس یزید لعنة الله علیه

با دلی بشکسته و پر اضطراب
کاروان شد واردِ بزم شراب

قلب زینب غرق اندوه و غم و
دور تا دورش همه نامَحرم و

در دل گیتی شرر افتاده بود
سر، میان طشت زر افتاده بود

عذر میخواهم زِ سلطان نجف
چوب در دستِ یزیدِ بی شرف

بی حیا از بُغضِ بابای حسین
خیزران میزد به لبهای حسین

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 10:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد