یاجواد الائمه...
داده جنون هستی من را به باد
روز نخستین که شنیدم جواد
میچکد از کنج لبانم شراب
خانه ات آباد خرابم ... خراب
امام جواد !!!
خانه ات آباد خرابم ... خراب
سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُر ناب
شانه زد و یکسره ...دل ریخت ...ریخت
در خم آن گیسوی پر پیچ و تاب
وای اگر دست تو افتد دلم
فارغم از روز حساب و کتاب
جاذبه ی محض مرا ،نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب
جذبه ی پیغمبر امی ...جواد!!!
ای بابی انت و امی جواد
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم
آره والله،،،
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم
یاد ...گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم
هر چه گره بیشترم می زند
می شود این فاصله ها ... تا کریم
خواهش ما ،جرعه ای از آب بود
داد ولی، پهنه ی دریا کریم
بس که در بسته زدم خسته ام
باز نشد هیچ در امّا ...کریم
در نزده ...در به رویم باز کرد
باز همین طائفه ...اعجاز کرد
فیض مسیحایی ات عیسی بَرَد
دست به دامان تو موسی برد
از همه دل می برد آقای من
بیشتر از حضرت زهرا برد
از همه دل می برد آقای من
بیشتر از حضرت زهرا برد
روی پرش لطف کن و پا گذار
رتبه ی جبریل به بالا برد
شکر برایت ...حرم آخر رسید
ناله ی مجنون ...دل لیلا برد
بال بده ...تا حرم کاظمین
با نفس وای حسینم حسین
مثل همیشه دم ایوان طلا
نام تو شد نام تو سوگند ما
نام تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از ،گریه ی ما صحن ها
پنجره فولاد، گره باز کرد
از من افتاده به لطف شما
مثل همیشه دم باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...
حاجتت چی بود؟
جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم ...به پایین پا ...
خوب !!!
آمدم ای شاه پناهم بده ... آمدم ای شاه پناهم بده ...
خط امانی ز گناهم بده
آقا !!!
وای اگر غصه ی مادر نبود
حال تو اینقدر مکدر نبود
مثل حسن شد جگرت نیز
حیف که بالین تو خواهر ...نبود
کاش زمین آب نمی ریختند
حیف به جز خنده پس در ...نبود
شکر خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود ...
شکر خدا ...پیش نگاهت زبام
بر سر نیزه سر اصغر نبود ...
بزار دلت شاد بمونه،،،بزار بریم !! با اجازه امام جواد
از همه بخونم،،،بریم در خونه آقا امیر المؤمنین، ایون طلای مولا،،،
دلم غیره ایوان پناهی نداشت
دلم زائری بود و راهی نداشت
دلم در بساطش جز آهی نداشت
علی داشت ...انرا که شاهی نداشت
دلم غیره ایوان پناهی نداشت
دلم زائری بود و راهی نداشت
دلم در بساطش جز آهی نداشت
علی داشت ...انرا که شاهی نداشت
به دور امیر کرم گشته ام
صدو ده قدم در حرم گشته ام
به او گفتم ای شاه... راهم بده
امان نامه ای بر گناهم بده
لياقت به يك دم ...نگاهم بده
پناهي ندارم ...پناهم بده
آقا جان...
صدا زد پريشانی ات با علی
صدا زد پريشانی ات با علی
اگر خسته جانی بگو يا علی
همين لحظه ها بود پيدا شدم
علي گفتم و از زمين پا شدم
شب و روز حيران مولا شدم
گدا بودم او خواست ...آقا شدم
دلِ من بدون علی بی كس است
بميرم ...ببينم علی را بس است
تحمل به اين نور لابد نبود
ترك خوردن كعبه بی خود نبود
و كعبه كه جای تَرَدُد نبود
پس اينها همه يك تولد نبود
ضض
خدا خواست ثابت كند بر جهان
علی هست يكتاترين در جهان
علی جان،،،
فقيری كه انگشتر از او گرفت
سليمان شد و ذكر ياهو گرفت
زمين... تخت او آسمان تاج او
به دوش نبی بود ...معراج او
اگر مدح او بر لبم جا گرفت
يدالله دستان من را گرفت
به من گفت: از مرد خندق بگو
بيا از عليٌ مع الحق بگو ....
سه بار از نبی.... اذن ميدان گرفت
علی هست پس مصطفی جان گرفت
نبی گفت جانم به قربان او
علی جان من هست و ،من جان او
علی با خدا و خدا با علی
علی يا خدا گفت ، حق ياعلی
اميری نداريم الّا علی
اگر ناتوانی بگو يا علی ......
دست بزن،،،،،???
- شنبه
- 2
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 12:32
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
ادامه مطلب