دخیل بسته ام آب و نان نمی خواهم
به جز محبت از این آستان نمی خواهم
به جز تو دست نیاز مرا ندید کسی
امام من تویی و از دیگران نمی خواهم
بگیر جان مرا رد مکن مرا آقا
که من بدون نگاه تو ، جان نمی خواهم
بیا حجاب دلم را بزن کنار، خودت
که آفتاب تویی ، سایه بان نمی خواهم
همین که ضامن می شوی برای...
برای صید تو بودن گمان نمی خواهم
نگاه من به ضریح تو یک جهان حرف است
برای عرض ارادت زبان نمی خواهم
دلم هوای تو کرده هزار مرتبه شُکر
دل بدون تو را بی گمان نمی خواهم
برای صحن تو بال و پَرِ دلم وقف است
کبوترم که جز این آشیان نمی خواهم
مرا هوای حریم تو کربلایی کرد
به جز حسین از این آسمان نمی خواهم
- پنج شنبه
- 1
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 7:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه