• پنج شنبه 1 آذر 03


اشعار شهادت حضرت محسن(ع) -( ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد )

3705
2

ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد
با رفتنش صد قصه دیگر شروع شد

دلشوره هایش یک به یک معنا گرفت و
از آنچه می ترسید پیغمبر شروع شد

در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود
ایام سخت غربت حیدر شروع شد

گفتند با هم در سقیفه بی حیاها
وقت تلافی کردن خیبر شروع شد

بعد از پیمبر هر کسی هر چه شنیده
باید بداند روضه از یک در شروع شد

گفتند از بغض علی با یاد خیبر
باید که آتش زد به این خانه به این در

وقتی که آتش بر در و دیوار افتاد
زهرا به دنبال دفاع از یار افتاد

میخ دری که از خجالت آب می شد
دل را به دریا زد پی آزار افتاد

آن سینه ای که مخزن سر خدا بود
کم کم سر و کارش به آن مسمار افتاد

با ضربه ای در را درآوردند از جا...
گویا به روی مادری بیمار افتاد 

تا بی حیایی وارد بیت علی شد
دستی به روی چشم هایی تار افتاد

آن دست پاکی که به همسایه دعا کرد
طوری مغیره زد دگر از کار افتاد

باب جسارت را همین ها باز کردند
بی حرمتی را با حسن آغاز کردند

مظلوم و بی یار و غریب در وطن بود
آنقدر که در خانه هم بی هم سخن بود

با زهر کینه روزه را افطار کرد و...
قبل از سحر بی تاب شد، خونین دهن بود

بعد از شهادت پیکر پاک و غریبش 
آخر اسیر فتنه یک پیرزن بود 

این روضه را باید که واضح تر بگویم
هفتاد چوب تیر روی یک بدن بود

تابوت هم از غربتش خون گریه می کرد
بر روی لبهای حسین جانم حسن بود

گر چه عزای مجتبی در عالمین است 
اما گریز روضه های ما حسین است

شاعر : مجتبی شکریان همدانی

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران