بند اول
عمه ببین عّمو افتاده در گودال
از بس سنان خورده رفته دگر از حال
من میروم شاید جان در رهش بازم
از غصهی سقا گردیده قامت دال
عموی من تشنه تنها رفت
عمه ببین نیزه بالا رفت
به روی خاک پیکر عمو
فتاده جان از کف ما رفت
واویلتا آه و واویلا(۳)
بند دوم
چون حضرت سقا دستم جدا گردید
در قتلگه زهرا صاحب عزا گردید
دیدی تو ای عمه با اذن بابایم
این جان ناقابل آخر فدا گردید
در کربلا منکه سربازم
با تشنگی عمه میسازم
مثل علی طفل ششماهه
میان مقتل سرافرازم
واویلتا آه و واویلا(۳
شاعر : مرتضی محمودپور
- یکشنبه
- 16
- مهر
- 1396
- ساعت
- 12:14
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه