قد کشیدم لحظه لحظه با ولایت یا رضا
ذکر لالایی من شور و نوایت یا رضا
مادرم نام ترا در گوش من خواند و شدم
از همان روز نخست عبد و گدایت یا رضا
جرعه آبی ریخت بر کامم ز سقاخانهات
روضه خوان گردیدهام من از برایت یا رضا
کاش من ابن شبیب و خانهزادت میشدم
تا سپر گردم به هر درد و بلایت یا رضا
خاک کویت برتر از خلد برین در پیش من
در سرم نبود به جز حال و هوایت یا رضا
زائر کوی تو زوار خدا در عرش شد
زین سبب آوردهام رو بر سرایت یا رضا
من کیم تا که رضا از تو شوم در این حرم
شرط بخشش از سوی حق شد رضایت یا رضا
نام سلطانی فقط زیبندهی نام شماست
عالم و آدم همه یکسر فدایت یا رضا
مرد سلمانی شده منّا به درگاه شما
وقت مردن دم به دم میزد صدایت یا رضا
بوسه بر میدارم از قبرت به یاد کربلا
ای غم عالم ز داغ کربلایت یا رضا
روضه خواندی روضه گودال با ابن الشبیب
گریه کردی بهر شاه سرجدایت یا رضا
شرحه شرحه شد دلم از ضربههای بی امان
بر تن آن سر جدای از قفایت یا رضا
شاعر : مرتضی محمودپور
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1396
- ساعت
- 7:57
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه