جان ما قربان جانِ فاطمه
آمده فصلِ خزانِ فاطمه
هر كه گوید با دو چشمی خون فشان
لعنتی بر دشمنانِ فاطمه
دل بسوزاند ز هر عاشق دلی
یاد جسمِ نیمه جانِ فاطمه
فاطمیه موسم اشك و عزاست
صد امان از كودكانِ فاطمه
بهرِ مادر روضه خوانی میكند
مهدی صاحب زمانِ فاطمه
گوید از كوچه از آن سیلی سرد
از همان اشكِ روان فاطمه
گوید از میخ و در و دیوار و دود
علتِ قدِ كمانِ فاطمه
چون بقیع آید به خاطر میرسد
نیمه شب جسمِ جوانِ فاطمه
نالهها پر میكشد وقتی كه او
گوید از قبرِ نهانِ فاطمه
- پنج شنبه
- 5
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 10:5
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه