افتادی توی قتلگاه با بدنی غرق به خون
هی با لب تشنه میگی انا الیه راجعون
زخمیه جسم اطهرت
بمیره واست خواهرت
تا افتادی روی خاک صحرا عزیز من شد به پا جنجال
جلو چشمام داری جون میدی با لب تشنه بین این گودال
مقابل یه لشکر
چیکار کنم برادر
همه هجوم آوردن
برای غارت یه پیکر
ای بی کفن برادر
دور از وطن برادر
چشام نمیبینه درست اون کیه که رو سینته
کاش باز میشد ببوسمت یه بوسه هم غنیمته
میلرزه دست و پای من
در نمیاد صدای من
داری مثل گل جلو چشمام میشی پرپر با نیزه و شمشیر
هجوم آوردن تو گودال و التماس زینب نداشت تأثیر
ای پاره پاره پیکر
برات بمیره خواهر
صدای گریه میاد...
بالاسرت رسیده مادر
ای بی کفن برادر
دور از وطن برادر
کاش بدونی چقد برام سخت می گذره این لحظه ها
تنت میون قتلگاه سرت به روی نیزه ها
چیزی نمونده از تنت
غارت شده پیراهنت
توی این گودال پر خون چیزی نمونده از تو بجز اِسمت
یه جای سالم نمونده روی تنت از بس زخمیه جسمت
من با دلی پریشون...
تو با تنی پر از خون...
من میرم و تن تو
می مونه تو دشت و بیابون...
ای بی کفن برادر
دور از وطن برادر
*با این سبک خوانده شود*
- دوشنبه
- 12
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
گروه شاعرانه ها سبک
ارسال دیدگاه