امشب شده ام مهمانت
شد شامل من احسانت
برسرکویت تقی جان سائلم مولا
در همه عمرلطف وجودت شاملم مولا
مولا جواد(۲)
مولا تویی نجل حیدر
در خلقت و خوپیغمبر
از تبار فاطمه ابن الرضایی تو
نهمین نور ولا و مقتدایی تو
مولا جواد
من سائل کویت هستم
دل بر توو مهرت بستم
یا تقی اهل ولا را نور عینی تو
روح ایمان ،زیب شهر کاظمینی تو
مولا جواد
در گلشن تو چون خارم
از مهر شما سرشارم
حق نهاده در وجود من ولای تو
آرزویم دیدن صحن و سرای تو
مولا جواد
چون شام سیه شد روزم
امشب ز غمت میسوزم
ریزم امشب از دو چشمم اشک پیوسته
از چه دشمن حجره را بر روی تو بسته
مولا جواد
در گوشه ی حجره نالان
افتاده ای کام عطشان
زدشرر زهر ستم بر جسم و جان تو
کرد اثر بر پیکرت تا استخوان تو
مولا جواد
سوزد دل تو در سینه
یاد علی و مدینه
یاد اشک فاطمه و غربت حیدر
پشت در پهلو شکسته ،ناله زدمادر
مولا جواد
آنجا که علی استاده
زهرا به زمین افتاده
دشمن دین زخم حیدر را نمک میزد
پیش چشمش فاطمه اش را کتک می زد
مولا جواد
- چهارشنبه
- 2
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه