• شنبه 3 آذر 03

 ابوالفضل عباسی معروفان

متن شعر ترکی دیر راهب -(روشن از نور رخت دیر مسیحاست حسین )

588

روشن از نور رخت دیر مسیحاست حسین 
جان فدای تو عزادار تو عیساست حسین 
ای که شد قاتل تو آنکه مسلمانی کرد 
کافرش خوان که مسلمان تو ترساست حسین 
دانی این راس بخون خفته که بر دیر آورد؟ 
با تو مهمان به سرا مریم و سارا است حسین 
باز دردی دگر آورد چنین آمدنت 
آتش زخم تو در سینه زهراست حسین 
از سر نیزه فرود آمدی ای نیزه سوار 
نگران سر تو زینب کبراست حسین 
صورتت حلقه خاکستر و خون کرده حصار 
هاله بر دور و بر ماه چه زیباست حسین 
باز صد شکر که از لشگریان صف عشق 
راس عباس و علی اکبرت اینجاست حسین 
پا به پای سر تو شهر به شهر آمده اند 
تا نگویند لئیمان تک و تنهاست حسین 
از جلای سر تو سر الهی پیداست 
تو ذبیح اللهی و شان تو والاست حسین 
راهب آورد گلاب و سر خونین تو شست 
شست و با شانه غم موی تو آراست حسین 
گفت ای راس به خون خفته که هستی ؟ عجبا 
محنتی داری و این دیر غم افزاست حسین 
من شنیدم که تو را تشنه شهیدت کردند 
این حدیث از لب خشکیده هویداست حسین 
مضطرب نیستم امشب تو بخواب آهسته 
نگرانی من از ماتم فرداست حسین 

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران